۱۰ نقاشی از گوستاو کایبوت؛ نگاهی متفاوت به امپرسیونیسم
هنگامی که به امپرسیونیسم فکر میکنیم، احتمالاً گوستاو کایبوت اولین نامی نیست که به ذهن میرسد. با این حال، او یکی از بنیانگذاران نمایشگاههای امپرسیونیستی بود، آثار دیگر هنرمندان این جنبش را خریداری کرد، و در آثار خود جوهره این سبک را با رویکردی متفاوت به تصویر کشید. در ادامه، ده نقاشی برجسته از او را بررسی میکنیم.
۱. یک امپرسیونیست فراموششده
گوستاو کایبوت، «رود سن در آرژانتوی»، حدود ۱۸۹۲، مؤسسه هنر کلارک، ویلیامزتاون، ماساچوست، ایالات متحده
برای سالهای طولانی، گوستاو کایبوت (۱۸۴۸–۱۸۹۴) بهعنوان یک امپرسیونیست درجهدو تلقی میشد؛ هنرمندی جوانتر که تلاش میکرد آثار بتهای خود، کلود مونه و ادگار دگا، را تقلید کند. درست است که کایبوت اغلب موضوعاتی مشابه این هنرمندان را به تصویر میکشید. بهعنوان مثال، آرژانتوی، دهکدهای در کنار رود سن، که مقصد محبوبی برای تفریح پاریسیها و همچنین مکانی صنعتی بود، بارها توسط هنرمندانی چون پیر آگوست رنوآر، کامی پیسارو، و مونه نقاشی شد.
تابلوی «رود سن در آرژانتوی» از کایبوت با ضربات قلم موی پرجنبوجوش و پرسپکتیوی مسطح مشخص میشود. زاویه علفهای پیشزمینه، در برابر دیواری از آب در پشت آن قرار گرفته است. در نگاه اول، این اثر شاید به نظر تقلیدی بیاید، اما در واقع در سال ۱۸۹۲ نقاشی شده است، یعنی تقریباً بیست سال پس از آنکه مونه و رنوآر در آرژانتوی فعالیت میکردند؛ زمانی که انسجام گروه امپرسیونیستها دیگر به خاطرهای دور تبدیل شده بود. این نقاشی حس نوستالژی را در خود دارد. کایبوت کپی نمیکند، بلکه با نگاهی مهربان به گذشته مینگرد.
۲. نقاش و مجموعهدار
گوستاو کایبوت، «خودنگاره با سهپایه»، ۱۸۸۰، مجموعه خصوصی
کایبوت قرار نبود نقاش شود. او از خانوادهای ثروتمند بود و بعدها از این ثروت برای جمعآوری مجموعهای عظیم از آثار امپرسیونیستی استفاده کرد. او در رشته حقوق تحصیل کرد، اما مانند بسیاری از جوانان فرانسوی، جنگ فرانسه و پروس در سال ۱۸۷۰ مسیر زندگیاش را تغییر داد. پس از خدمت در ارتش، تصمیم گرفت که به نقاشی روی بیاورد.
در این خودنگاره، او را در کنار سهپایهاش میبینیم؛ قلممو به دست و در میان بومهایی که او را احاطه کردهاند. با این حال، اگر به نقاشی پسزمینه دقت کنید، به وضوح اثر رنوآر، «رقص در مولن دو لا گالت» را خواهید شناخت. کایبوت خود را نه فقط بهعنوان نقاش، بلکه بهعنوان یک مجموعهدار به تصویر کشیده است. او از ثروت خود برای خرید آثار امپرسیونیستی استفاده کرد و در ۲۸ سالگی وصیتنامهای نوشت که طبق آن، مجموعهاش را به دولت فرانسه اهدا میکرد.
یکی از جنبههای برجسته این خودنگاره، بازنمایی فضاست. کایبوت کف اتاق را نشان نمیدهد و فاصله میان خود، که در پیشزمینه بزرگ به تصویر درآمده، و فیگور پسزمینه را بهشدت فشرده کرده است. این علاقه به پرسپکتیو نامعمول یکی از ویژگیهای کلیدی آثار اوست.
۳. نگاهی به زندگی
گوستاو کایبوت، «جوانی کنار پنجره»، ۱۸۷۶، موزه جی. پل گتی، لسآنجلس، کالیفرنیا، ایالات متحده
مانند بسیاری از هنرمندان، کایبوت تلاش کرد تا آثارش در سالن رسمی پذیرفته شود. پس از ناکامی در این امر، شش نقاشی از جمله «جوانی کنار پنجره» را در دومین نمایشگاه امپرسیونیستی در سال ۱۸۷۶ به نمایش گذاشت. این تصویر که برادر او را در خانه خانوادگیشان در پاریس نشان میدهد، بسیاری از مضامین کلیدی آثار کایبوت را تثبیت میکند.
این نقاشی زندگی آرام طبقه متوسط را در بلوارهای مجلل طراحیشده توسط بارون هاوسمان به تصویر میکشد. در عین حال، از ایده سنتی روکنفیگور (نمای پشت فیگور) الهام گرفته، که توسط کاسپار داوید فریدریش مشهور شد، اما کایبوت این ایده را با زاویهبندی جدید و تضاد میان فضای داخلی تاریک و فضای روشن بیرونی نو کرده است.
بیننده در موقعیت یک بازدیدکننده در خانه کایبوت قرار میگیرد، شاید در حال تلاش برای صحبت با مرد جوان باشد. اما او که دستانش را در جیب گذاشته و با حالتی آرام به بیرون نگاه میکند، گویی در دنیای خود غرق است. حالت راحت او همراه با فضای داخلی لوکس، موقعیت اجتماعی او را تثبیت میکند. با این حال، حس محدودیتی در تصویر وجود دارد: او در داخل گیر افتاده و نمیتواند از نور و هوای آزاد بیرون لذت ببرد.
۴. نقاشی از زندگی مدرن
گوستاو کایبوت، «پل اروپا»، ۱۸۷۶، موزه پتیپال، ژنو، سوئیس
سال بعد، در نمایشگاه سوم امپرسیونیستها در سال ۱۸۷۷، کایبوت طبقه متوسط پاریسی را به گردش در شهر برد. در نقاشی پل اروپا، زوجی را میبینیم که احتمالاً هنرمند و شریک بلندمدتش هستند، در حال عبور از یکی از پلهای جدید پاریس که بر فراز ایستگاه قطار سن لازار قرار دارد. بیشتر نقاشی تحتتأثیر هندسه زاویهدار و تند آهنکاری پل است که کایبوت با پرسپکتیوی شدید و قیفیشکل برجسته کرده است.
مناظر خیابانی پاریس از موضوعات استاندارد امپرسیونیستها بود؛ برای مثال، مونه در همان سال نقاشیای از همین پل کشید، اما از دیدگاه ایستگاه قطار در پایین. با این حال، رویکرد کایبوت بسیار متفاوت است. بوم او بسیار بزرگتر از استاندارد امپرسیونیستی است (حدود ۶ فوت عرض) و طراحی آن با مجموعهای از طراحیهای اولیه بسیار دقیق آماده شده است.
کایبوت از پالت رنگی محدود، نور واضح و خطوط شفاف استفاده کرده است، که تقریباً نقطه مقابل تأکید امپرسیونیسم بر لحظات گذرا و اثرات جوی به نظر میرسد. او همچنین بر فاصله تأکید میکند؛ نه فقط فاصلهای فیزیکی بین افراد، بلکه حس انزوا و بیگانگی زندگی شهری. فیگورهایی که ارتباطی با یکدیگر ندارند، یک سگ بیصاحب، و زوجی که چندان صمیمی به نظر نمیرسند، در فضایی زیر فشار سازههای آهنین.
۵. کایبوت رئالیست
گوستاو کایبوت، «پارکتتراشها»، ۱۸۷۵، موزه اورسی، پاریس، فرانسه
یکی از برجستهترین آثار کایبوت در نخستین نمایشگاه امپرسیونیستی، «پارکتتراشها» بود که تصویرگر کارگران شهری در همان آپارتمانی است که در نقاشی «جوانی کنار پنجره» دیده میشود. این اثر توسط سالن رسمی رد شد و در نمایشگاه امپرسیونیستی به دلیل آنچه «ابتذال» توصیف شد، مورد انتقاد قرار گرفت.
دگا نیز تصاویری از زنان کارگر شهری مانند لباسشویان و کلاهدوزان خلق کرده بود، اما بهطور کلی، امپرسیونیستها از چنین موضوعاتی اجتناب میکردند. با این حال، نقاشی «پارکتتراشها» به دلیل قلمموی نرم و نورپردازی زاویهدار، که براقیت کف و بدنهای نیمهبرهنه را برجسته میکند، به کارهای رئالیستی ژانفرانسوا میله شباهت دارد که کارگران روستایی را با لحنی قهرمانانه به تصویر میکشید.
جزئیات دقیق ابزار کار و تراشههای چوب که به دقت به تصویر کشیده شدهاند، یادآور سبک مستند گوستاو کوربه در «سنگشکنان» است. هرچند این نقاشی در کارنامه کایبوت غیرمعمول است، اما بینظیر نیست؛ او در همین دوره آثاری مانند «باغبانها» را نیز خلق کرده است.
۶. دیدگاهی متفاوت
گوستاو کایبوت، «مرد در حمام»، ۱۸۸۴، موزه هنرهای زیبا، بوستون، ایالات متحده
چند بار نقاشیهایی از زنان در حال استحمام دیدهاید؟ انتخاب کایبوت برای نمایش مردی که پس از حمام بدن خود را خشک میکند، غیرمعمول است؛ بهویژه اینکه هیچ عنصر شهوانی یا ایدهآلشدهای در بازنمایی او دیده نمیشود. این نقاشی، صحنهای از زندگی روزمره (طبقه متوسط) است که بهصورت عینی و بدون احساسگرایی به تصویر درآمده است؛ حتی ردپای خیس روی کف و فرش حمام نیز به دقت نشان داده شدهاند.
این ویژگی، نشاندهنده تمایل کایبوت به بازآفرینی موضوعات سنتی با رویکردی نوین است. هرچند او نقاشیهایی از زنان برهنه نیز کشیده است، اما این آثار عمدتاً فیگورهایی آتلیهای بودند و نه صحنههایی برگرفته از زندگی روزمره. در آثاری که زنان را در موقعیتهای معاصر نشان میدهد، مانند «زنی پشت میز آرایش» (حدود ۱۸۷۳)، همان شیوه سرد و عینی دیده میشود، که با رویکرد گاه شهوانی و «از سوراخ کلید» دگا تفاوتی آشکار دارد.
۷. هنر و فراغت
گوستاو کایبوت، «قایقران با کلاه سیلندری»، ۱۸۷۸، موزه اورسی، پاریس، فرانسه
گوستاو کایبوت علاقه زیادی به قایقرانی داشت و مجموعهای از نقاشیها درباره قایقرانان و پاروزنان خلق کرد. خانواده او ملکی در حاشیه رود یرس داشتند و بومهای او شامل مناظر خالص، شناگران، و ماهیگیرانی است که در این منطقه دیده میشدند. قایقرانی، موضوعی محبوب برای امپرسیونیستها بود و محبوبیت ورزشهای آبی در میان طبقه متوسط اواخر قرن نوزدهم را منعکس میکرد. از جمله، ادوارد مانه و برته موریسو نیز به این موضوع پرداخته بودند.
در این اثر، کایبوت با استفاده از یکی از ترفندهای کلاسیک امپرسیونیستها، پیشزمینه نقاشی را حذف کرده و بیننده را در قایق قرار میدهد. نگاه ما در سطح چشم با پاروزن قرار دارد که کت خود را درآورده، اما با گذاشتن کلاه سیلندری، وقار خود را حفظ کرده است. خط افق بلند، توجه ما را به سطح آب متمرکز میکند و به کایبوت اجازه میدهد تا موجها و انعکاسهای آب در روزی نیمهابری را به تصویر بکشد.
با وجود این جزئیات، ترکیب اثر بسیار حسابشده است: نقاشی تقریباً متقارن است، با هرم فیگور مرکزی و خطوط مورب قایق که به این ساختار استحکام میبخشند. همچنین، به نظر میرسد که پاروزن با ما ارتباط برقرار نمیکند و به طرفین نگاه میکند؛ گویی فاصلهای میان او و بیننده باقی مانده است، هرچند نزدیکی فیزیکی میان آنها وجود دارد.
۸. رنگ و الگو
گوستاو کایبوت، «مزارع زرد در ژنوویه»، ۱۸۸۴، موزه والراف-ریشارتس، کلن، آلمان
تا دهه ۱۸۸۰، گروه امپرسیونیستها از یکپارچگی فاصله گرفته بودند و سبک آنها فراتر از واقعگرایی شهری دهه گذشته در حال تحول بود. در این دوره، آثار کایبوت نیز تغییر کردند؛ پالت رنگی او روشنتر شد و به سطح نقاشیهایش توجه بیشتری نشان داد.
نقاشی «مزارع زرد در ژنوویه» یکی از سری مناظر او است که در نزدیکی خانه روستاییاش کشیده شد. این اثر، با خطهای مستقیم و فضای سادهشده، به ترکیببندیهای دقیقتر کایبوت وفادار مانده است. چشمانداز در نقاشی حس عمیقی از پرسپکتیو و پسزمینهای ایجاد میکند که به نظر میرسد به سمت بیننده میلغزد.
با این حال، بر خلاف آثار قبلی که حول محور فیگورهای انسانی میچرخیدند، این منظره خالی از انسان است. زندگی در این نقاشی، از ضربات قلممو و رنگهای زنده و گرم نشأت میگیرد که اغلب به صورت ضخیم و برجسته اعمال شدهاند. هرچه بیشتر به جزئیات اثر نگاه کنیم، نقاشی حالت انتزاعیتری به خود میگیرد.
۹. کایبوت، باغبان
گوستاو کایبوت، «گلهای جواهر نشان»، ۱۸۹۲، مجموعه خصوصی
گوستاو کایبوت بیشتر وقت خود را در ژنوویه صرف باغبانی و رسیدگی به گلخانههایش میکرد. او همچنان ارتباط نزدیکی با کلود مونه داشت که خود نیز در حال توسعه باغ معروفش در ژیورنی بود و نقاشیهایی از گلهای باغش خلق میکرد.
کایبوت از ابتدا به نقاشی طبیعت بیجان، از جمله گلدانهای گل علاقهمند بود، اما در اوایل دهه ۱۸۹۰ تجربیات بیشتری را در این زمینه انجام داد. او طرحهایی تزئینی با موضوع گل خلق کرد که تقریباً کاملاً از طبیعیگرایی فاصله داشتند. نقاشی «گلهای جواهر نشان» یکی از آثار رادیکال اوست که تحت تأثیر سبک ژاپنی قرار گرفته و فضای طبیعیگرایانهای ندارد. این اثر را میتوان با نقاشیهای نیلوفرهای آبی مونه مقایسه کرد و حتی برخی از عناصر نمادگرایی رویایی اودیلون ردون در آثار او را نیز در آن مشاهده کرد.
متأسفانه، کایبوت دو سال پس از خلق این اثر، در سن ۴۵ سالگی درگذشت و نتوانست مانند مونه فرصت بیشتری برای توسعه این سبک داشته باشد.
۱۰. دیدگاهی منحصربهفرد
گوستاو کایبوت، «خودنگاره»، حدود ۱۸۹۲، موزه اورسی، پاریس، فرانسه
خودنگاره اواخر عمر گوستاو کایبوت همانند بسیاری از آثار او، بیپرده و عاری از احساسات نوستالژیک است. او با نگاهی تقریباً جدی به مخاطب مینگرد؛ مویی کوتاه و لباسی ساده به تن دارد. این چهره کسی است که همهچیز را جدی میگیرد و به کار سخت متعهد است.
تعهد کایبوت به امپرسیونیسم تردیدناپذیر بود؛ او دوستی وفادار، حامی مالی، سازماندهنده و مجموعهداری پرشور بود. نگاه او به امپرسیونیسم منحصربهفرد بود: ترکیبی از واقعگرایی عینی با عشق به پرسپکتیو اغراقشده و زاویههای غیرمعمول. او تصویری از زندگی مدرن خلق کرد که به اندازهای که جذاب است، اندیشهبرانگیز نیز هست.
کایبوت واقعاً امپرسیونیسم را به شکلی متفاوت ارائه کرد.