معرفی آنری ریویه استاد چاپگری پاریسی
آنری ریویه نقاش، چاپگر و طراح برجستهای بود که زیباییشناسی منحصربهفردی داشت. او توانست حسی امپرسیونیستی را با تکنیکهای چاپ ژاپنی و مضامین فرانسوی در هم بیامیزد و سبکی متمایز خلق کند.ریویه در سال ۱۸۶۴ متولد شد و در سال ۱۹۵۱ درگذشت. برای درک جایگاه تاریخی او در دنیای هنر، باید توجه داشت که او ده سال پیش از نخستین نمایشگاه امپرسیونیستها به دنیا آمد و در همان سالی از دنیا رفت که نمایشگاه «خیابان نهم» در نیویورک برگزار شد نمایشگاهی که سرآغاز ظهور اکسپرسیونیسم انتزاعی بود. در طول حیات او، هنر یکی از مهمترین دگرگونیهای خود را تجربه کرد.با این حال، این تغییرات بنیادین در آثار ریویه چندان مشهود نیستند. اگرچه او در طول دوران حرفهای خود، به آزمایش با فرمها و سبکهای جدید پرداخت، اما زیباییشناسی خاص او تا پایان کارش یکپارچگی و ثبات چشمگیری داشت.آنری ریویه در پاریس متولد شد، اما دوران کودکی او تحت تأثیر آشفتگیهای جنگ فرانسه و پروس قرار گرفت جنگی که خانوادهاش را مجبور کرد به پیرنه پناه ببرند. پس از بازگشت به پاریس، ریویه به هنر علاقهمند شد و هم در نقاشی و هم در ادبیات به کاوش پرداخت. از نکات جالب زندگی او این بود که یکی از همکلاسیهایش پل سینیاک، نقاش نئوامپرسیونیست برجسته، بود.ریویه آموزشهای هنری خود را نزد امیل بین آغاز کرد، نقاشی که در مدرسه هنرهای زیبای پاریس (École des Beaux-Arts) تحصیل کرده و موفق به دریافت دومین جایزه بزرگ رم (Second Grand Prix de Rome) شده بود. هرچند او نزد یک استاد سنتگرا و آکادمیک تعلیم دید، اما در عین حال، به جنبشهای پیشرو زمان خود، بهویژه امپرسیونیسم، علاقه نشان میداد.علاوه بر این، شیفتگی خاصی به گوستاو دوره و هنر چاپ داشت. این ترکیب از علاقه به نقاشی، ادبیات، چاپ و امپرسیونیسم، مسیری بود که تا پایان عمر، جهتگیری هنری او را شکل داد
آنری ریویه حرفهی خود را بهعنوان یک تصویرگر آغاز کرد. کمی بعد، با رودولف سالیس، صاحب لو شانوآر (Le Chat Noir)، یکی از مشهورترین کابارههای مونمارتر، آشنا شد. این آشنایی تأثیری عمیق بر مسیر هنری ریویه گذاشت و او بهسرعت مسئولیت نظارت بر نشریهی هفتگی کاباره را بر عهده گرفت.ریویه در فضای آزاد و بیپروای بوهمی مونمارتر شکوفا شد. او در همین دوران، سبکی نوآورانه از تئاتر سایه را در کاباره توسعه داد که نام آن را “ombres chinoises” (سایههای چینی) گذاشت. نمایشهای او موفقیتی عظیم به دست آوردند، عمدتاً به دلیل زیباییشناسی منحصربهفرد و گاه وهمآلودشان و همچنین پیشرفتهای فنی که در آنها بهکار گرفته شده بود.هر اجرای تئاتر سایه با جزئیاتی وسواسگونه آماده میشد. ریویه شیفتهی نورپردازی و رنگآمیزی دقیق سایههایش بود و تلاش بیوقفهای برای رسیدن به کمال در ترکیببندیهایش داشت.تئاتر سایه نهتنها بر هنرهای تجسمی بلکه بر هنرهای نمایشی نیز تأثیری چشمگیر گذاشت. این سبک، نقش مهمی در تکامل تئاتر فانتاسماگوریا ایفا کرد—نوعی نمایش که از نورپردازی و تصاویر وهمانگیز برای ایجاد جلوههای بصری خیرهکننده بهره میبرد.
چاپهای چوبی
در حالی که آنری ریویه به خاطر نمایشهای سایهای خود شهرت بیشتری پیدا میکرد، بهتدریج تمرکز بیشتری بر هنر چاپ گذاشت. این رسانهی جدید به او اجازه داد تا جستوجوهایش در زمینهی نور، عمق و رنگ را ادامه دهد و رویکردی متفاوت را در آثارش دنبال کند.ریویه شیفتهی چاپهای چوبی ژاپنی شده بود و با الهام از آنها، تجربهگریهای مختلفی در تکنیکهای چاپ آغاز کرد تا بتواند حسی مشابه آثار استادان ژاپنی خلق کند. او چنان به اصالت این سبک متعهد بود که حتی بر چاپ آثارش روی کاغذهای قدیمی ژاپنی که بهصورت اختصاصی وارد کرده بود، اصرار داشت.
پس از سالها آزمون و خطا، آنری ریویه سرانجام چاپهای خود را در «انجمن نقاشان و حکاکان فرانسوی» (Société des peintres-graveurs français) به نمایش گذاشت، جایی که آثارش با استقبال گستردهای روبهرو شد.موضوعات اصلی آثار او بریتانی و دریا بودند—بریتانی، منطقهای در شمال غربی فرانسه که ریویه تابستانهای خود را در آنجا سپری میکرد و همواره منبع الهامش بود. او، تحت تأثیر کاتسوشیکا هوکوسای (۱۷۶۰–۱۸۴۹)، مطالعات بسیاری بر روی موجها انجام داد و مجموعهای چشمگیر از این عنصر طبیعی خلق کرد.علاقهی ریویه به کارهای سریال، هم از سنت ژاپنی ریشه میگرفت و هم از گرایش امپرسیونیستها به خلق مجموعههایی با یک موضوع واحد. این شیوهی کار به او امکان داد تا نور، حرکت و تغییرات لحظهای طبیعت را در چارچوبی منسجم و روایی به تصویر بکشدبه دلیل ماهیت ظریف چاپهای چوبی، از هر اثر تنها چند نسخه محدود موجود بود. این کمیابی باعث شد که آثار ریویه بسیار ارزشمند و پرتقاضا شوند و با قیمتهای بالایی خرید و فروش شوند.با گذشت زمان، برای دسترسی بیشتر مخاطبان به آثارش، ریویه به لیت روی آورد رسانهای که محبوبتر ومقرونبهصرفهتر بود و امکان تکثیر گستردهتری را فراهم میکرد.
لیت
اگرچه لیت همانند چاپهای چوبی، نیازمند مهارتی فنی و پیچیده بود، اما فرآیندی سادهتر و کارآمدتر داشت. این روش، برخلاف چاپ چوبی که تیراژ محدودی داشت، امکان تولید نسخههای بیشتری از هر اثر را فراهم میکرد.این تغییر رسانه، تحولی اساسی در روند تولید آثار ریویه ایجاد کرد. در حالی که پیشتر از هر چاپ کمتر از ۲۰ نسخه در دسترس بود، اکنون میتوانست صدها نسخه از هر اثر منتشر کند. این تحول، نهتنها دسترسی بیشتری برای مخاطبان فراهم کرد، بلکه موجب گسترش شهرت و تأثیرگذاری آثار او نیز شد.چاپهای ریویه، او را به چهرهای برجسته در جنبش پررونق ژاپنیسم فرانسه تبدیل کرد. او در آثار خود، به هنر گرافیکی ژاپنی هم از نظر سبک و هم ترکیببندی اشاره داشت—با خطوط سادهشده، رنگهای جسورانه و بدون سایه و همچنین رویکردی خاص به مقیاس و پرسپکتیو.در این میان، اوتاگاوا هیروشیه (۱۷۹۷–۱۸۵۸) تأثیر عمیقی بر شیوهی کادربندی آثار ریویه داشت. او حتی برای امضای آثارش از مهری قرمز با الهام از امضای سنتی ژاپنیها استفاده میکرد، که نشانی دیگر از تأثیر فرهنگ ژاپنی بر کارهای او بود.ریویه همچنان آثارش را در قالب مجموعههای موضوعی سازماندهی میکرد. یکی از مشهورترین آنها «سیوشش منظره از برج ایفل» (Les Trente-six vues de la Tour Eiffel) بود که با الهام از «سیوشش منظره از کوه فوجی» اثر هوکوسای خلق شد و بهصورت یک کتاب منتشر گردید.
ریویه همچنین مجموعهای از چاپهای ژاپنی، بهویژه در سبک اوکییوئه گردآوری کرده بود. این سبک از اواسط تا اواخر قرن نوزدهم، در میان هنرمندان فرانسوی محبوبیت زیادی پیدا کرده بود و تأثیر آن را میتوان بهوضوح در آثار امپرسیونیستها و پسامپرسیونیستها مشاهده کرد.ریویه با تاداماسا هایاشی، یکی از مهمترین دلالان هنر ژاپنی، رابطهای نزدیک برقرار کرد. هایاشی، که نقش مهمی در معرفی هنر ژاپنی به اروپا داشت، از ریویه خواست تا مجموعهای از نقاشیهای دیواری برای اتاق ناهارخوری خانهاش در توکیو طراحی کند.گفته میشود که ریویه بهجای دریافت پول، دستمزد خود را بهصورت چاپهای ژاپنی و اشیای هنری از مجموعهی هایاشی دریافت کرد معاملهای که نهتنها علاقهی او به هنر ژاپن را بیشتر کرد، بلکه مجموعهی شخصیاش را نیز غنیتر ساخت.با گذر زمان، چاپهای ریویه بهطور گسترده منتشر شدند و به آثاری شناختهشده تبدیل گشتند.
در حالی که چاپهای چوبی او همچنان ارزشمند و کمیاب باقی ماندند، لیتوگرافیهایش امکان دسترسی بیشتری را برای عموم فراهم کرد.این چاپها در قالب تقویم، کارتپستال و حتی تبلیغات تجاری مورد استفاده قرار گرفتند و از این طریق، بازار هنر طبقهی متوسط که در اوایل قرن بیستم در حال گسترش بود، به آثار او علاقهمند شد.با اینکه ریویه بهوضوح تحت تأثیر جنبشهایی مانند امپرسیونیسم و هنر ژاپنی بود، اما هیچگاه بهطور رسمی به یک مکتب هنری خاص وابسته نشد. با این حال، او عضوی از یک محفل ادبی غیررسمی بود که توسط پل سینیاک و چند هنرمند دیگر تأسیس شده بود. این گروه، نام «شاهماهیهای دودی صرعی، بودلری و ضد فیلستین» (Les Harengs Saurs Épileptiques Baudelairiens et Anti-Philistins) را برای خود برگزیده بود—عنوانی که نشان از روحیهی طعنهآمیز و ضد جریان اصلی آنها داشت.
نخستین نمایشگاه تکنگارهای (Monographic) از آثار آنری ریویه در سال ۱۹۲۱ در پاویون دو مارسان (Pavillon de Marsan) در موزه لوور برگزار شد—محلی که امروزه موزه هنرهای تزئینی (Musée des Arts Décoratifs) نام دارد.در سالهای پایانی حرفهی خود، ریویه تمرکز خود را از چاپ به آبرنگ معطوف کرد و به تدریج از سبکی که او را به شهرت رسانده بود، فاصله گرفت. با این حال، او همچنان به موضوعات مورد علاقهاش، مانند دریا و زندگی در روستاهای فرانسه، وفادار ماند و این مضامین را با همان حساسیت و نگاه شاعرانهی همیشگی خود به تصویر کشید.