معرفی مایکل وست زنی که از دنیای اکسپرسیونیسم انتزاعی کنار گذاشته شد
در دوران شکوفایی اکسپرسیونیسم انتزاعی پس از جنگ جهانی دوم، دنیای هنر آمریکا بهشدت مردسالار بود. به همین دلیل، کُرین میشل وست که بعدها با نام مایکل وست (Michael West) شناخته شد، نتوانست آنگونه که شایستهاش بود، به رسمیت شناخته شود.او میتوانست در زمرهی بزرگان این جنبش باشد، اما زن بودنش سد راه او شد.
عضو هیچ فرقهای نشدن
مایکل وست، برخلاف بسیاری از هنرمندان همدورهاش، از پیوستن به گروههای هنری و حلقههای خاص خودداری کرد. او راهی مستقل را در پیش گرفت و با وجود استعداد و نوآوریاش، دنیای هنر که تحت سلطهی مردان بود، به او اجازهی درخشش نداد.
عضو هیچ فرقهای نشدن
کُرین میشل وست در شیکاگو، ایلینوی متولد شد و پس از جدایی از همسرش، راندولف نلسون (بازیگر تئاتر)، در دههی ۱۹۳۰ به نیویورک نقل مکان کرد.او در «لیگ دانشجویان هنر» (Art Students League) ثبتنام کرد، جایی که هانس هوفمان، استاد افسانهای هنر، نظریات خود دربارهی معنویت در هنر را تدریس میکرد.هوفمان به نظریهی «کشش و رانش» (Push and Pull) در تصویر معتقد بود—روشی که از طریق تعامل رنگها و اشکال، بُعد و بافت را در نقاشی ایجاد میکرد.هرچند وست در ابتدا مجذوب این آموزهها شد، اما خیلی زود دریافت که فضای کلاس بیش از حد فرقهگونه شده است و دانشجویان بیش از اندازه دنبالهرو استاد بودند. در نتیجه، پس از شش ماه کلاس را ترک کرد.بااینحال، آموزهی هوفمان مبنی بر اینکه تمام آثار باید از اشیای قابل مشاهده سرچشمه بگیرند، تا سالها در ذهن وست باقی ماند.در واقع، عناوین نقاشیهای او همیشه سرنخی از الهامات واقعیاش به مخاطب میدادند و نشان میدادند که چگونه جهان پیرامونش، محرک خلاقیت او بوده است.
گورکی، شیفتهی وست
تغییر نام کُرین میشل وست به مایکل وست، در واقع ایدهی آرشیل گورکی، نقاش برجستهی ارمنی-آمریکایی و یکی از نزدیکترین دوستان او بود.این دو برای اولین بار در یک مهمانی بزرگ در استودیوی گورکی در یونیون اسکوئر با یکدیگر آشنا شدند و بلافاصله ارتباطی عمیق میانشان شکل گرفت.گورکی، مجذوب زیبایی و استعداد وست شد و بارها از او خواستگاری کرد.وست بعدها دربارهی رابطهی خود با گورکی چنین گفت:«به نظرم شور و شوق ما نسبت به هنر، غیرطبیعی بود. این عشق عمیق به هنر، همان جایی بود که هویتهای ما به هم گره میخورد.» کریستین سامرویل، «انرژی زنده: نقاشیهای اکسپرسیونیستی انتزاعی مایکل وست»، Missouri Review، دانشگاه میزوری، ۲۰۱۵.اما وست چندین بار پیشنهاد ازدواج او را رد کرد. او معتقد بود که گورکی به زنی ثروتمند و فرهیخته نیاز دارد که برای او دو فرزند بیاورد و در مسیر حرفهایاش به او کمک کند.برای وست نیز، هنر و نقاشی همواره در اولویت بود.در سال ۱۹۴۱، کُرین میشل رسماً نام خود را به مایکل تغییر داد. در حقیقت، تغییر نام در میان زنان هنرمند آن دوره، امری رایج بود—لِنور کراسنر نام خود را به لی کراسنر تغییر داد و گریس هارتیگان به جورج هارتیگان معروف شد.برای این زنان، انتخاب نامهای مردانه، راهی برای گریز از تبعیض جنسیتی در دنیای مردسالار هنر بود.
خلق «انرژی زنده»

در ابتدا، تغییر نام و حضور او در دنیای هنر نتیجهبخش به نظر میرسید.در ۱۹۴۵، او در نمایشگاهی گروهی در گالری پیناکوتکا، در کنار مارک روتکو و میلتون ایوری شرکت کرد.در ۱۹۵۲، نام او در کنار ویلم دکونینگ، فیلیپ گستون و فرانتس کلاین در نمایشگاهی در گالری استیبل دیده شد.وست حتی یک نمایشگاه انفرادی بزرگ شامل ۴۰ نقاشی رنگروغن در گالری آپتاون برگزار کرد.منتقدی در نشریهی Arts Digest دربارهی این نمایشگاه نوشت:«اینکه او یکی از شرکتکنندگان نزدیک در شکلگیری اکسپرسیونیسم انتزاعی بوده، کاملاً مشهود استبهویژه در کیفیت آنی و حضوری که در ضربات چاقوی او بر بوم احساس میشود. نقاشیهای او سرشار از انرژیاند، در عین حال، چارچوبی منسجم دارند—و این کار کوچکی نیست.»وست در حال تثبیت جایگاه خود بهعنوان یک چهرهی مهم در جنبش اکسپرسیونیسم انتزاعی بود—اما سرنوشت او قرار نبود به همین سادگی رقم بخورد.
نپیوستن به حلقهی درونی اکسپرسیونیستهای انتزاعی
در اواخر دهه ۱۹۴۰، جکسون پولاک و پگی گوگنهایم از استودیوی مایکل وست در 1150 خیابان فیفث اونیو بازدید کردند و آثار او را سرشار از زندگی و انرژی یافتند.اما پگی گوگنهایم هرگز هیچیک از آثار او را در نمایشگاههایش ارائه نکرد.دلیل این بیتوجهی چه بود؟شاید این واقعیت که مایکل وست هرگز واقعاً عضوی از حلقهی اصلی اکسپرسیونیستهای انتزاعی نبود چرا که زن بود.هالیس تگارت، که در سال ۲۰۱۹ مجموعهی هنری وست را خریداری کرد، این مسئله را چنین خلاصه میکند:«او هیچگاه واقعاً بخشی از حلقهی درونی اکسپرسیونیستهای انتزاعی نبود، همانطور که اکثر زنان نبودند.»بدین ترتیب، با وجود استعداد و مشارکت وست در شکلگیری این جنبش، او نیز مانند بسیاری از زنان هنرمند همدورهاش، از مرکز توجه دور نگه داشته شد.
یادداشتهایی دربارهی هنر
بااینحال، مایکل وست شاید در نهایت با سرنوشت خود کنار آمده بود.او هر شکست را گامی بهسوی پیشرفت میدانست.
در یکی از مقالات خود نوشت:«بزرگترین نقاشی همیشه یک محدودیت باقی میماند یک تهنشین فکری از حقیقتی عظیم که بسیار فراتر از آن چیزی است که ما قادر به درک آن هستیم.»مایکل وست نهتنها یک نقاش، بلکه یک شاعر و نظریهپرداز هنری نیز بود که فلسفهی شخصی خود را دربارهی نقاشی توسعه داد.از اوایل دههی ۱۹۴۰، وست «یادداشتهایی دربارهی هنر» را نگه میداشت مجموعهای که شامل اندیشههای او دربارهی نظریهی هنر، سیاست، معنویت و فرهنگ بود.او تا پایان عمر خود در سال ۱۹۹۱ به نوشتن ادامه داد، اما پس از مرگش، آپارتمانش پر از نقاشیهایی بود که هیچکس از آنها مراقبت نمیکرد.بر زنگ در خانهاش، یادداشتی کهنه و فراموششده وجود داشت که تنها یک جمله روی آن نوشته شده بود:«من فقط میخواهم در آرامش نقاشی کنم.»شعری که او در سال ۱۹۷۴ نوشت، بهخوبی زندگی و آثار نادیدهگرفتهشدهاش را خلاصه میکند…«یکی از آنها باش، هم اندیشمند و هم عملگرا در ازای آن، هیچ چیز دریافت نخواهی کرد اما نگذار که این تو را دلسرد کند بزرگترین هنرمندان، ناشناخته میمانند.»این چند سطر از شعر او فلسفهی زندگی و هنر وست را بهخوبی بازتاب میدهد هنرمندی که علیرغم استعداد بینظیرش، از توجهی که شایستهاش بود، محروم ماند.بااینحال، او هرگز اجازه نداد که این نادیدهگرفتهشدن، اشتیاقش به خلق را خاموش کند. وست به نوشتن، نقاشی کردن و اندیشیدن ادامه داد، حتی اگر دنیای هنر او را نادیده گرفته بود.