نقاشی «خودنگاره با کلاه حصیری» اثر الیزابت لوئیز ویژه لوبرن
چرا تاریخ هنر عمدتاً بر هنرمندان مرد متمرکز است؟ آیا بهاندازه کافی زنان هنرمند وجود ندارند که در کتابهای درسی گنجانده شوند؟ البته که هستند، اما تصور هنرمند بهعنوان یک نابغه مرد، ریشهای دیرینه دارد و این نگرش تا به امروز ادامه یافته است. برای گرامیداشت گوناگونی هنری، بیایید یکی از برجستهترین زنان هنرمند را بررسی کنیم—الیزابت لوئیز ویژه لوبرن و شاهکار او، خودنگاره با کلاه حصیری.الیزابت ویژه لوبرن هنرمندی برجسته بود که در قرن هجدهم فرانسه به موفقیت چشمگیری دست یافت. او نقاش پرتره دربار و چهرهپرداز رسمی ملکه ماری آنتوانت بود، عضوی پذیرفتهشده در آکادمی سلطنتی هنر و یکی از نخستین زنان هنرمندی که به شهرتی بینالمللی دست یافت.بااینکه از جایگاه اجتماعی والایی برخوردار نبود، آموزش رسمی ندیده بود و در جامعهای نابرابر زندگی میکرد، توانست بر این موانع دشوار غلبه کند. او در مسیری قدم گذاشت که مردان بر آن سلطه داشتند و در نهایت، به موفقترین پرترهنگار زمان خود تبدیل شد. الیزابت ویژه لوبرن نمونهای کمنظیر از جاهطلبی، پشتکار و تلاش بیوقفه بود.خودنگاره با کلاه حصیری بازتابی از این ویژگیها و فراتر از آن است. بیایید تصویری از یک زن را بررسی کنیم. بیایید پرترهای از یک زن را کشف کنیم.چرا نقاشیهای پرتره گاهی آنچنان تأثیرگذار و منحصربهفرد به نظر میرسند، اما در بیشتر مواقع، خستهکننده تلقی میشوند؟ ما میتوانیم در راهروهای گالریهای پرتره قدم بزنیم، از کنار چهرههای بیشماری عبور کنیم، و ناگهان با تصویری مواجه شویم که ما را بهکلی مجذوب میکند چهرهای که گیرایی خاصی دارد، بیآنکه دقیقاً بدانیم چرا.خودنگاره با کلاه حصیری اثر الیزابت لوئیز ویژه لوبرن میتواند چنین پرترهای باشد. رنگها، بافت پارچهها، تُنهای پوستی و مفاهیم اجتماعی نهفته در این اثر، آن را به تصویری خیرهکننده تبدیل کردهاند.
او لباسی از جنس کتان صورتی ملایم بر تن دارد که به شِمیس آن گول شهرت داشت و بعدها، به دلیل محبوبیت آن در میان اشراف، به شِمیس آلا رِن معروف شد؛ نامی که از سبک پوشش ماری آنتوانت در دهه ۱۷۸۰ الهام گرفته شده بود. این لباس با حاشیهای از چینهای سفید در یقه و سرآستینهای سفید تزئین شده است.شال سیاهرنگی که بهطرزی چشمگیر با لباسش تضاد دارد، به دور آرنجهایش پیچیده شده و بهنرمی از زیر بازویش فرو میافتد. بر سر او، کلاه حصیری پهنی با نام شاپو آلا بِرژِر قرار دارد که بر روی موهای طبیعی و بدون پودرش نشسته است.در واقع، پوشش الیزابت لوئیز ویژه لوبرن نمونهای از اوج مُد فرانسه در اواخر قرن هجدهم است. او بهعنوان زنی آراسته و اشرافی به تصویر کشیده شده است، درحالیکه جواهرات گرانبها و لباسهای فاخرش، خاستگاه متوسط و غیر اشرافی او را پنهان میکنند.
الیزابت ویژه لوبرن در خودنگاره با کلاه حصیری، خود را در حالی به تصویر کشیده که تختهرنگی و هفت قلممو در دست دارد. لکههای رنگی که لبه تختهرنگ را زینت دادهاند، همچون رشتهای از مروارید بر گردن یک بانو خودنمایی میکنند. ابزارهای نقاشی، بهطرزی هماهنگ و طبیعی با پوشش شیک و مد روز او درآمیختهاند. رنگهای روی تختهرنگ، بهگونهای هنرمندانه، با رنگ لباس، کلاه و حتی آسمان پسزمینه اثر همنوا شدهاند. این انتخاب رنگی تصادفی نیست؛ بلکه نقاش با ظرافتی عاشقانه و دقتی استادانه ابزار کار خود را ترسیم کرده و بهجرأت اعلام میکند: «من یک نقاش حرفهای هستم.»ویژه لوبرن نهتنها نقاش دربار ماری آنتوانت، بلکه چهرهپرداز محبوب سرشناسان جامعه فرانسه بود. هم مردان و هم زنان خواستار آن بودند که چهرهشان توسط او به تصویر کشیده شود. او در آثارش توانست ترکیبی هنرمندانه از لطافت اشرافی و فضیلت طبقه متوسط را بیافریند. هیچگونه ناهنجاری یا بیپروایی در پرترههای او راه ندارد؛ آثارش پاکدامن، متین و درعینحال، جوان و دلفریب هستند. در این تصاویر، زیبایی درونی روح بر لطافت و درخشندگی پوست انعکاس یافته است نیکویی هرگز تا این اندازه خیرهکننده نبوده است.
الیزابت لوئیز ویژه لوبرن در خودنگاره با کلاه حصیری، خود را با ظرافت و پوششی درخور یک بانوی اشرافی و هنرمند به تصویر کشیده است. این انتخاب کاملاً آگاهانه و هدفمند بوده است. او میخواهد در نگاه بیننده، هم بهعنوان زنی درباری و هم بهعنوان یک نقاش حرفهای ظاهر شود.ویژه لوبرن هرگز اصل و نسب طبقۀ متوسط خود را پنهان نکرد. او آن را پذیرفت، اما اجازه نداد که جایگاهش در بدو تولد، سرنوشت او را تعیین کند. در عصری که زادگاه و طبقه اجتماعی، موفقیت آینده را رقم میزد، اشرافزادگان از بدو تولد در جایگاهی والا قرار میگرفتند و زندگیشان نیز میبایست در همان سطح بماند. از سوی دیگر، افراد طبقۀ متوسط، محکوم به زیستن در چارچوب محدودیتهای اجتماعی خود بودند. عبور از این مرزها چندان با معیارهای فرانسه قرن هجدهم سازگار نبود. اما واقعیت همیشه با ایدهآلهای جامعه هماهنگ نیست.در واقع، بسیاری از افراد حرفهای از طبقۀ متوسط، از طریق محافل روشنفکری و حامیان هنر،به لایههای بالای اشراف نفوذ میکردند. برای آشنایی با یک دوشس، نیازی نبود که خود نیز از طبقهای اشرافی باشید. در این دوره، دوستی میان لردها و وکلا ممکن شده بود هرچند هنوز چندان مرسوم نبود.الیزابت ویژه لوبرن توانست به بالاترین حلقۀ اشرافی که در اواخر قرن هجدهم در فرانسه وجود داشت، راه یابد: حلقۀ نزدیکان ماری آنتوانت. او در سال ۱۷۷۸ بهعنوان نقاش رسمی دربار ملکه منصوب شد و چهره تمام بانوان برجستۀ دربار را، از دوستان صمیمی ماری آنتوانت گرفته تا اعضای خانوادۀ او، به تصویر کشید—بیآنکه اصل و نسب متوسطش مانعی برای او باشد.این حقیقت را نمیشد نادیده گرفت: استعداد، جایگاه اجتماعی را به چالش کشیده بود. اکنون، ظاهر ویژه لوبرن نیز با سطح مشتریانش همخوانی داشت. او بهدرستی دریافته بود که باید نه برای موقعیتی که دارد، بلکه برای جایگاهی که آرزویش را دارد، لباس بپوشد.
خودنگاره با کلاه حصیری از نظر پوشش و وقار، کاملاً در چارچوب معیارهای متعارف زمان خود قرار دارد. بااینحال، موضوع یک زن هنرمند همچنان جنجالی بود،حتی در عصر روشنگری که به تفکر پیشرو شهرت داشت. در آن دوران، «هنرمند بودن» بهطور ضمنی به معنای «مرد بودن» تلقی میشد.آکادمی سلطنتی هنر تنها چهار زن را در میان اعضای خود پذیرفته بود، اقدامی که عملاً زنان را به استثنائاتی نادر در دنیای هنر تبدیل میکرد. اعضای زن، برخلاف مردان، تضمینی برای دریافت فضای نمایشگاهی در سالن رسمی آکادمی نداشتند. آنها از آموزش رایگان در مدرسه هنرهای زیبای پاریس محروم بودند و اجازه نداشتند در رقابت معتبر جایزه رم شرکت کنندجایزهای که به برندگان مرد این امکان را میداد تا برای تکمیل آموزش هنری خود به ایتالیا سفر کنند.در واقع، زنان در آکادمی پذیرفته میشدند، اما از مزایا و فرصتهای واقعی آن بهرهای نمیبردند. الیزابت ویژه لوبرن نیز از این تبعیضها بینصیب نبود، اما با وجود تمام این محدودیتها، توانست حرفهای درخشان و موفق برای خود رقم بزند.
الیزابت لوئیز ویژه لوبرن در خودنگاره با کلاه حصیری تصویری پیچیده و چندلایه از خود ارائه میدهد. در این اثر، نظریههای روسو درباره نقش طبیعی زنان در خانهداری به چالش کشیده میشود. تبعیض جنسیتی مورد انتقاد قرار میگیرد. امتیازات طبقاتی زیر سؤال میرود. ویژه لوبرن اجازه نمیدهد که جنسیت، جایگاه اجتماعی، ناآگاهی یا کمتجربگی مسیر او را تعیین کنند.او از طریق تمرین و پشتکار، خودآموخته به یک نقاش چیرهدست تبدیل شد. با نزدیک شدن به میزبانان بانفوذ در محافل روشنفکری، برای خود شبکهای از حامیان ایجاد کرد. حتی سبک پوشش خود را تغییر داد و لباسهای مُد روز اشرافزادگان را بر تن کرد تا بتواند با آنها ارتباطی راحتتر برقرار کند و در میانشان جایگاهی همسطح بیابد.الیزابت ویژه لوبرن هنرمندی پُرکار بود و بیش از ۶۶۰ پرتره و ۲۰۰ منظره را در طول زندگی حرفهای خود خلق کرد. او نمادی از جاهطلبی، اراده و کار بیوقفه بود. خودنگاره با کلاه حصیری بازتابی از این ویژگیها و حتی فراتر از آن است.این یک تصویر از یک زن است.این یک پرتره از یک زن است.