آشنایی با نقاشیهای معروف دوره پیشرنسان!
هنگام مطالعه تاریخ هنر، تمرکز زیادی روی دوره رنسانس صورت میگیرد. این دوره چندین قرن را در بر میگیرد و به عنوان دورهای از تحولات عظیم در تاریخ اروپا شناخته میشود. در این دوره، برخلاف قرون وسطی، علاقه به انسانها و آرمانهای دوران باستان دوباره زنده شد. اما این گذار بین دو دوره کاملاً متفاوت از فرهنگ اروپا چگونه اتفاق افتاد؟ آیا این گذار یک روند هموار بود؟ در واقع، دوره گذار از قرون وسطی به رنسانس، به نام پروتو-رنسانس شناخته میشود. این دوره حدوداً سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ میلادی را تعریف میکند، زمانی که هنرمندانی چون جیوتو تکنیکهای هنری جدیدی را معرفی کردند و فیلسوفانی با اندیشههای انسانگرایانه ظهور کردند.
زمینه تاریخی دوره پروتو-رنسانس
به طور کلی، در آن زمان اتفاقات زیادی در قاره اروپا و به ویژه در ایتالیا که زادگاه پروتو-رنسانس بود، رخ میداد. با کنار زدن “پرده” مجازی پروتو-رنسانس، چیزهای بسیار بیشتری برای مطالعه وجود دارد. میزان مرگ و میر ناشی از طاعون در کل قاره اروپا به ۲۵ تا ۵۰ درصد رسید؛ این میزان در مناطقی که تراکم جمعیت بالا بود، بیشتر هم میشد. با توجه به مرگ و میر بالا، بسیاری از مردم در این دوره به سمت فعالیتهای مذهبی روی آوردند. این دوره پرآشوب در کتاب حماسی “کمدی الهی” دانته به تصویر کشیده شده است.
ایتالیا؛ خاستگاه پروتو-رنسانس و صحنه رقابتهای سیاسی
پروتو-رنسانس، دوره گذار از قرون وسطی به رنسانس، در ایتالیا و با محوریت شهر قدرتمند فلورانس آغاز شد. تاریخ و فرهنگ ایتالیای امروزی در این برهه، عمیقاً تحت تأثیر رقابتها و کشمکشهای سیاسی میان دولت-شهرها، جمهوریها و حاکمان آنها قرار گرفت و شکل گرفت.
دولت-شهرها؛ کانونهای خودمختار فرهنگ و تجارت در ایتالیای پیش از اتحاد
در دوره پروتو-رنسانس، ایتالیا مجموعهای از دولت-شهرهای مستقل بود که هر یک با حکومت خودمختار خود اداره میشدند. این دولت-شهرها، اگرچه گاهی درگیر جنگ و رقابت با یکدیگر بودند، اما هر کدام به واسطه تجارت و فعالیتهای فرهنگی خاص خود، هویت و شکوفایی منحصر به فردی داشتند. فلورانس، به عنوان یکی از این دولت-شهرها، به دلیل پیشرفت در زمینههای مختلف هنری و فرهنگی، از جایگاه ویژهای برخوردار بود. در این فضای پویا و رقابتی، زمینه برای ظهور و رشد اندیشهها و سبکهای جدید هنری و فلسفی فراهم شد که در نهایت به شکوفایی رنسانس انجامید.
فلورانس؛ زادگاه رنسانس و حمایت مالی از هنر
در حالی که رنسانس در سراسر ایتالیا گسترش یافت، فلورانس به عنوان زادگاه آن شناخته میشود. در این دوره، سیل عظیمی از ثروت به این دولت-شهر سرازیر شد. این شهروندان ثروتمند توانایی مالی سفارش آثاری را داشتند که منعکسکننده آرمانهای مذهبی، فلسفی و سیاسیشان باشد. علاوه بر این، آثاری که آنها تأمین مالی میکردند، قرار بود ارزشهای فرهنگهای باستانی بزرگ را حفظ کنند. سایر دولت-شهرهای قدرتمند عبارت بودند از میلان، پیزا، سیهنا، جنوا، فرارا، مانتوا، ورونا و ونیز. درون این شهرها اصناف هنری وجود داشتند.
اصناف؛ سازمانهای تنظیمکننده و حمایتی در دولتشهرها
اصناف، انجمنهایی متشکل از صنعتگران و تجار بودند که از دوران باستان وجود داشتند و نقش مهمی در تنظیم و سازماندهی تولید هنری در دولتشهرها ایفا میکردند. این سازمانها علاوه بر حمایت از هنرمندان و صنعتگران، به عنوان یک تعاونی عمل میکردند و امکان اشتراک منابع و همکاری را فراهم میکردند. اما نقش اصناف فراتر از این بود و به بستری برای شکوفایی جمعی تجار، هنرمندان و سایر حرفهها تبدیل میشد.
اصناف در ایتالیا؛ از سازمانهای مذهبی تا نهادهای اقتصادی
اصناف ایتالیایی ریشه در سازمانهای مذهبی داشتند که به فقرا و نیازمندان کمک میکردند. اما به تدریج به نهادهای اقتصادی و اجتماعی مهمی تبدیل شدند. به ویژه در فلورانس در نیمه اول قرن چهاردهم، ۱۴ صنف بزرگ (Arti Maggiori) و ۷ صنف کوچک (Arti Minori) وجود داشت که عضویت در آنها برای فعالیت در هر حرفهای الزامی بود. این اصناف طیف گستردهای از حرفهها، از کارگران پشم و بازرگانان گرفته تا قضات، بانکداران و پزشکان را در بر میگرفتند.
هنرمندان پیشگام پروتو-رنسانس؛جیوتو و دیگران
فلورانس، اگرچه مهد پرورش بسیاری از هنرمندان بود، اما تنها کانون شکوفایی هنری در ایتالیا نبود. در دولت-شهرهایی مانند سیهنا و میلان نیز هنرمندان برجستهای ظهور کردند. در میان این هنرمندان، جیوتو دی بوندونه (حدود ۱۲۶۷-۱۳۳۷) جایگاه ویژهای دارد و به عنوان پدر هنر رنسانس شناخته میشود. او با نوآوریهای هنری خود، راه را برای تحولات بعدی در هنر هموار کرد و تأثیر عمیقی بر هنرمندان پس از خود گذاشت.
از چیمابوئه به جیوتو؛ تحول در هنر ایتالیا
اگرچه میتوان آغاز گذار از سبکهای قرون وسطایی و بیزانسی را در هنر چیمابوئه مشاهده کرد، اما در آثار جیوتو است که این تحول به شکلی پختهتر و مشخصتر نمایان میشود. بر اساس گفتههای جورجیو وازاری، چیمابوئه استاد جیوتو بوده است. نقاشی چیمابوئه دارای سبک سنگین و خشک تحت تأثیر بیزانس است، که در آن فیگورها به صورت روی هم چیده شدهاند.
نقاشیهای فرسکو در مکانهای با رطوبت بالا دوام خوبی نداشتند. به همین دلیل، این تکنیک در مناطقی مانند ونیز موفق نبود.
تحول در آثار جیوتو
جیوتو، در مقایسه با استاد خود چیمابوئه، فضای سهبعدیتری را در آثارش خلق کرد. او در نقاشیهای مریم مقدس و مسیح کودک، از این تکنیک برای نشان دادن عمق و جایگاه طبیعیتر مریم و مسیح در مقابل فرشتگان و شخصیتهای دیگر استفاده کرد. اگرچه هنوز نشانههایی از سبک بیزانسی، مانند استفاده از طلا و تفاوت اندازه فرشتگان با چهرههای مرکزی، در آثار او دیده میشود، اما تحول به سمت نمایش طبیعیتر انسانها و محیط در حال شکلگیری است.
چرخش به سوی رنسانس؛ فرسکوهای جیوتو در کلیسای Scrovegni
پیش از خلق شاهکار “مریم مقدس بر تخت”، جیوتو مجموعهای از نقاشیهای دیواری (فرسکو) را در کلیسای Scrovegni خلق کرد که به تفصیل زندگی مسیح را روایت میکردند. این پروژه عظیم، جایگاه او را به عنوان پدر رنسانس تثبیت نمود و مسیر را برای هنرمندان ایتالیایی آینده هموار ساخت.
ویژگیهای برجسته آثار جیوتو؛ پیشدرآمدی بر رنسانس
در آثار جیوتو، شاهد عناصری هستیم که نویدبخش ظهور رنسانس بودند. عمق نقاشیها، حرکات طبیعی فیگورها، و نحوهی به تصویر کشیدن فرشتگان که گویی از سطح نقاشی بیرون میآیند، همگی نشان از تحولی شگرف دارند. اما مهمتر از همه، توجه به احساسات و حالات چهرهها و همچنین استفاده ماهرانه از سایهزنی برای القای حجم و واقعگرایی، از ویژگیهای بارز آثار جیوتو هستند که آنها را از هنر پیشین متمایز میکند و به عنوان سنگ بنای پروتو-رنسانس شناخته میشوند.
سیمونه مارتینی
سیمونه مارتینی، نقاش برجسته دیگر این دوره، اهل شهر سیهنا بود. در حالی که موضوع بشارت یکی از مضامین محبوب در هنر آن زمان به شمار میرفت، مارتینی (به همراه همکارش لیپو ممی) با استفاده از حرکات و جایگذاری طبیعیتر Figuren در کنار پسزمینه طلایی، روایت زندهای از این داستان کتاب مقدس آفریدند. این نقاشی که در اصل برای محراب سنت آنسانوس ساخته شده بود، ابتدا به موضوع عروج مریم مقدس اختصاص داشت.
حرکات طبیعی به ویژه در فیگور فرشته مقرب جبرئیل به خوبی مشهود است. این نقاشی لحظهای را به تصویر میکشد که گویی جبرئیل در حال فرود آمدن و صحبت با مریم است، به گونهای که انگار پیام او دیگر نمیتواند منتظر بماند. این رویکرد طبیعتگرایانه در نمایش چهرهها و همچنین استفاده از ساختار سنتی محراب قرون وسطایی، نمونهای عالی از تحول سبک هنری در گذار از قرن سیزدهم به چهاردهم را نشان میدهد.
دویو دی بوونینسنیا
دویو دی بوونینسنیا (حدود ۱۲۵۵/۱۲۶۰ – حدود ۱۳۱۸/۱۳۱۹) یکی دیگر از هنرمندان برجسته و چهرهٔ پیشرو در مکتب نقاشی سیهنا بود. اگرچه اطلاعات زیادی در مورد زندگی او در دست نیست، اما آثار هنریای که به او نسبت داده شده، نشاندهندهٔ نقش مهم او در گذار از سبک بیزانسی به رنسانس است. مشهورترین اثر هنری او، بیشک، تابلوی محراب مائستا است.
“مائستا”؛ شاهکار دویو دی بوونینسنیا
تابلوی “مائستا” اثر برجسته دویو دی بوونینسنیا، مریم مقدس و کودک مسیح را در مرکز به تصویر میکشد که در میان فرشتگان، پیامبران و دیگر شخصیتهای کتاب مقدس احاطه شدهاند. این شخصیتها با هالههای طلایی دور سرشان از سایرین متمایز میشوند. این اثر عظیم در ابتدا در سال ۱۳۰۸ توسط شهر سیهنا سفارش داده شد. اگرچه امروزه این محراب به بخشهای جداگانه تقسیم شده و برخی از قسمتهای آن از بین رفته یا در موزههای مختلف ایتالیا نگهداری میشود، اما در شکل اصلی خود، این اثر همچون نقاشیهای دیواری کلیساها، روایتی گسترده و غنی را در یک تابلو واحد ارائه میداد. ابعاد بزرگ این محراب (تقریباً ۲ در ۴ متر) نیز بر عظمت و شکوه آن میافزاید.
گذار از بیزانس به رنسانس در آثار دویو
همانند محراب سیمونه مارتینی، استفاده دویو از طلا در “مائستا” نشان از تأثیر سبک بیزانسی دارد. اما در عین حال، استفاده او از خطوط نرمتر در ترسیم فیگورها و سایهزنی طبیعی در چینهای لباسها، نشانگر گذار او به سوی سبکی نوین و واقعگرایانهتر است. این تلفیق عناصر بیزانسی و نوآوریهای هنری، آثار دویو را به نمونهای بارز از دوره گذار پروتو-رنسانس تبدیل میکند، دورهای که در آن هنرمندان ایتالیایی در حال فاصله گرفتن از سنتهای گذشته و حرکت به سوی بیان هنری پویاتر و واقعگرایانهتر بودند.
دیگر ستارگان پروتو-رنسانس
در کنار نامهای بزرگی چون جیوتو، دویو و سیمونه مارتینی، هنرمندان دیگری نیز درخشانترین ستارگان آسمان پروتو-رنسانس بودند. چهرههایی مانند اوگولینو دا سیهنا و برادران لورنزتی، پیترو و آمبروجیو، با خلق آثاری ماندگار که امروزه زینتبخش موزهها و کلیساهای ایتالیا هستند، نقش مهمی در شکلگیری این دوره گذار داشتند. این هنرمندان با نوآوریها و جسارتهای هنری خود، زمینهساز ظهور استادان بزرگ رنسانس همچون لئوناردو داوینچی، رافائل و میکلآنژ شدند و شایسته آن هستند که آثار و زندگیشان به تفصیل مورد بررسی و تحسین قرار گیرد.