نقاشی تامارا دو لمپیکا در بوگاتی سبز
تامارا دو لمپیکا (۱۸۹۸-۱۹۸۰)، که از او بهعنوان یکی از بزرگترین هنرمندان لهستانی تاریخ یاد میشود، پرترههای اشراف و نخبگان را در فرانسه و ایالات متحده با سبکی منحصربهفرد در آرت دکو به تصویر کشید.در سال ۱۹۲۹، پس از خلق بسیاری از پرترههای دیگران، این بار خود را نقاشی کرد و شاهکار **«خودنگاره» (Autoportrait) یا «تامارا در بوگاتی سبز» را آفرید.این نقاشی به سفارش مجلهی مشهور مد آلمانی Die Dame برای چاپ روی جلد طراحی شد.لمپیکا در این اثر، خود را بهعنوان نماد برتری، ظرافت و سبک زندگی پرزرقوبرق اواخر دههی ۱۹۲۰ به نمایش میگذارداو از درون یک بوگاتی سبز افسانهای به بیننده مینگرد، چهرهای مغرور، مستقل و مملو از اعتمادبهنفس.
آغاز راه یک هنرمند
تامارا لمپیتسکا، که بعدها با نام تامارا دو لمپیکا شناخته شد، در سال ۱۸۹۸ در لهستان متولد شد. پدرش یک وکیل برجستهی لهستانی-یهودی و مادرش یک بانوی اشرافی لهستانی بود.در سال ۱۹۱۱، او را به یک مدرسهی شبانهروزی در سوئیس فرستادند، اما بهسرعت از آن خسته شد و با تظاهر به بیماری، مدرسه را ترک کرد.در نتیجه، مادربزرگش تصمیم گرفت او را به سفری در ایتالیا ببرد سفری که عشق او به هنر را شعلهور ساخت.در ۱۹۱۵، پس از نقل مکان به سنپترزبورگ، با تادئوش لمپیتسکی، یک وکیل خوشسیما، آشنا شد و در سال ۱۹۱۶ با او ازدواج کرد.آنها تا سال ۱۹۱۷ در سنپترزبورگ ماندند، اما با آغاز انقلاب روسیه، تادئوش به اشتباه دستگیر شد.خوشبختانه، تامارا توانست از طریق ارتباطات خود او را از زندان آزاد کند و پس از آن، آنها به پاریس مهاجرت کردند، جایی که سایر اعضای خانوادهی او نیز به آنجا پناه آورده بودند.
پاریس: ۱۹۱۸–۱۹۳۹
تامارا دو لمپیکا در طول ۲۱ سال اقامت خود در پاریس، به یکی از چهرههای برجستهی جامعهی اشرافی و محافل هنری این شهر تبدیل شد.به پیشنهاد خواهرش، تصمیم گرفت نقاش شود و در ادامه، به آکادمی رانسون (Académie Ranson) و آکادمی گراند شومیر (Académie de la Grande Chaumière) پیوست.نخستین نقاشیهای او در پاریس، چهرهی اعضای خانواده و همسایگانش بود، که در سال ۱۹۲۲ موفق شد آنها را در سالن مستقلها (Salon des Indépendants) و سالن پاییز (Salon d’Automne) به نمایش بگذارد.بااینحال، نقطهی عطف حرفهای او در سال ۱۹۲۵ رقم خورد، زمانی که نمایشگاه انفرادیاش T. DE LEMPICKA در گالری بوتگا دی پوئزیا در میلان، ایتالیا برگزار شد—رویدادی که توسط کنت امانوئل کَستلبارکو ترتیب داده شده بود.این نمایشگاه، سکوی پرتابی برای شهرت لمپیکا شد؛ از یک سو، اشراف پاریسی به آثار او توجه نشان دادند و از سوی دیگر، نقاشیهایش در مجلهی مشهور هارپرز بازار (Harper’s Bazaar) منتشر شد.در ۱۹۲۷، او نخستین جایزهی مهم هنری خود را کسب کرد:جایزهی اول در نمایشگاه بینالمللی هنرهای زیبا در بوردو، فرانسه، برای پرترهی دخترش، «کیزت روی بالکن» (Kizette on the Balcony).این موفقیت، جایگاه او را بهعنوان یکی از نقاشان برجستهی سبک آرت دکو تثبیت کرد.
سفارش از مجلهی Die Dame
با افزایش محبوبیت تامارا دو لمپیکا در اروپا بهعنوان یکی از چهرههای پیشرو در جنبش آرت دکو، مجلهی مد آلمانی Die Dame از او خواست یک خودنگاره برای چاپ روی جلد یکی از شمارههایش خلق کند.داستان این همکاری از تعطیلات لمپیکا در مونتکارلو آغاز شد، جایی که سردبیر زن مجله، او را دید و بلافاصله مجذوب شخصیت و استایلش شد.در این نقاشی، لمپیکا خود را درون یک بوگاتی سبز، نماد تجمل و قدرت، به تصویر کشیده است. اما در واقعیت، او صاحب یک رنو زرد کوچک بود بااینحال، برای این خودنگاره، تصمیم گرفت خودرو را تغییر دهد تا تصویری از ثروت و جایگاه اجتماعی بالای خود ارائه کند.در دههی ۱۹۲۰، عصر طوفانی و پرزرقوبرق اروپا، هنرمندان بوهمیایی نهتنها خالق اثر، بلکه خودشان نیز بخشی از سبک زندگی لوکس و مدرن بودند.و تامارا دو لمپیکا، با این خودنگاره، دقیقاً همین را به نمایش گذاشت ترکیبی از هنرمند و اشرافزاده در یک قاب جاودانه.
تجسم شکوه و رمزآلودگی در سبک آرت دکو
این خودنگاره که در سبک منحصربهفرد آرت دکو لمپیکا نقاشی شده، هنرمند را در حال رانندگی بهسوی مقصدی نامعلوم نشان میدهد.تأثیرات کوبیسم در چینهای هندسی روسری کرمرنگ او کاملاً مشهود است روسریای که به سمت راستش مواج شده و حس پویایی را به تصویر میبخشد.همچنین، در این اثر از تکنیک کایاروسکورو بازی دراماتیک نور و سایه که یادآور آثار کاراواجیو است بهره گرفته شده است. این تکنیک، چهرهی نرم و درخشان هنرمند را برجسته میکند، درحالیکه لبهای قرمز یاقوتی او، اغواگرانه در برابر تاریکی پسزمینه و فرمان خودرو نمایان شده است.اما بدن او کاملاً در پس روسری و دستکشهای بلند پنهان شده، که این مسئله، بر اهمیت چهرهی او میافزاید.نگاه او مستقیم و آگاهانه است، گویی که از نگاه خیرهی بیننده آگاه است، اما درعینحال، مرموز باقی میماند و چیزی از خود فاش نمیکند.پوست روشن و درخشان او، همچون تندیسهای مرمرین یونانی، بر جنبهی کلاسیک و مجسمهوار زیبایی او تأکید میکند دلیلی که باعث شد لمپیکا در محافل هنری اروپا به یکی از شناختهشدهترین و محبوبترین چهرهها تبدیل شود.
نمادی از زیبایی استعداد و آزادی زنانه
اگرچه این نقاشی بر زیبایی و مهارت هنری لمپیکا تأکید دارد، اما درعینحال نقطهی تلاقی میان پیشرفت فناوری مدرن و آزادی زنان در اروپا و آمریکا را نیز نشان میدهد.در سال ۱۹۱۸، کشور زادگاه لمپیکا، لهستان، پس از کسب استقلال، به زنان حق رأی داد.در این بستر تاریخی، لمپیکا خود را برای مخاطبان مجلهی Die Dame بهعنوان زنی مستقل، شیک و مهمتر از همه: مدرن به نمایش میگذارد.
ارائهی زنی مدرن در دنیای مردانهی فناوری
در این اثر، تأثیر جنبش فوتوریسم کاملاً مشهود است جنبشی که شیفتهی فناوری، صنعتیشدن و زندگی شهری مدرن بود.در اوایل قرن بیستم، رانندگی امری کاملاً مردانه محسوب میشد و زنان راننده بسیار نادر بودند، زیرا اتومبیل یک کالای لوکس و دنیای خودروها، باشگاهی مردانه بود.اما لمپیکا با قرار دادن خود در جایگاه رانندهی یک خودروی مدرن و لوکس، از این قاعدهی جنسیتی فراتر میرود.او در این نقاشی به زنان نشان میدهد که آنها نیز میتوانند از کلیشههای محدودکنندهی زنانه فراتر روند اما نه به قیمت از دست دادن ظرافت، زنانگی و استایل شخصی خود.«تامارا در بوگاتی سبز»، تنها یک خودنگاره نیست؛ بلکه تصویری از زنی است که با اعتمادبهنفس، زیبایی، و مدرنیته، خود را در دنیای مردسالار تثبیت میکند.