زندگینامه لئوناردو داوینچی نابغه مرموز!
لئوناردو داوینچی، به معنی «لئوناردو از داوینچی» یک نابغه رنسانسی تمام عیار بود. او در ۱۵ آوریل ۱۴۵۲ در منطقهای به نام وینچی در ایتالیا به دنیا آمد و پس از فتح قلههای هنر و مهندسی در ۲ مه ۱۵۱۹ در فرانسه درگذشت.
بدون شک لئوناردو یکی از باهوشترین انسانهای تاریخ ادوار هنر است. این را میشود به خوبی از آثاری که به جا گذاشته است فهمید. جالب است او نه فقط یک نقاش و هنرمند، بلکه معمار، مهندس، نقشهکش و مجسمهساز هم بود. با این حال هر کجا اسم داوینچی میآید، در میان تمام نقاشیهای داوینچی، ابتدا همه به یاد تابلو مونالیزا و شام آخر او میافتند.
در این بلاگ همراه ما باشید تا به دل زندگی لئوناردو داوینچی سفر کنیم و بیشتر با او آشنا شویم. امیدوارم اکنون که این بلاگ از مجله ایران و جهان را میخوانید، خوابتان نیاید، چون قطعا چیزهایی از زندگی این هنرمند مرموز میشنوید که مثل قهوه عمل میکند و خواب را از سرتان میپراند!
آغاز فعالیت حرفهای
لئوناردو هیچ آموزش رسمی و آکادمیکی در زمینههایی که بعدا در آنها استاد شد ندید. او در ابتدای زندگی فقط خواندن، نوشتن و ریاضیات را آموخت. این پدرش بود که متوجه استعداد فرزند خود شد و او را در سن ۱۵ سالگی، برای شاگردی، نزد مجسمهساز و نقاش مشهور فلورانس، آندریا دل وروکیو فرستاد.
داوینچی چیزی حدود ۱۰ سال پیش این استاد آموزش دید و با او کار کرد. او در این مدت تکنیکهای نقاشی و مجسمهسازی را از آندریا آموخت. در طی این مدت، یک روز، وقتی که تنها ۲۰ سال داشت (یعنی در سال ۱۴۷۲)، انجمن نقاشان فلورانس که شیفته کارهای این جوان باهوش شده بودند، به صورت رسمی از او دعوت کردند تا عضو انجمن آنها شود. اما با اینکه عضویت در چنین انجمنی آرزوی هر هنرمندی بود، داوینجی آن را رد کرد و تا ۱۴۷۸ پیش استادش ماند. در آن سال، او دیگر به یک استاد تبدیل شده بود و شهرتی بهم زده بود.
در حدود سال ۱۴۸۲، او اولین سفارش بیرونی نقاشی را دریافت کرد. اثری به نام «ستایش پادشاهان» یا «تحسین محبوس» که سفارش سان دوناتو فلورانس برای صومعه اسکوتیو بود. با این حال داوینجی هیچوقت این نقاشی را تکمیل نکرد. چرا که اندکی پس از دریافت این سفارش به میلان ایتالیا نقل مکان کرد.
سفر به میلان
در میلان او به استخدام خاندان سلطنتی حاکم بر میلان یعنی اسفورزا درآمد و به عنوان مهندس، نقاش، معمار و طراح جشنوارههای دربار و البته به ویژه به عنوان مجسمهساز به آنها خدمت میکرد.
در شروع کار، این خانواده از لئوناردو داوینچی خواستند تا مجسمه سوارکاری باشکوهی به ارتفاع ۱۶ فوت بسازد تا به افتخار بنیانگذار سلسله فرانچسکو اسفورزا باشد. داوینچی به مدت ۱۲ سال روی این پروژه کار کرد و در سال ۱۴۹۳ یک مدل گلی را آماده کرد. اما سرنوشت این مجسمه نیز محتوم به نابودی بود. چرا که میلان وارد جنگی عظیم شد که منجر به سقوط دوک اسفورزا در سال ۱۴۹۹ شد.
لئوناردو در مجموع ۱۷ سال را در میلان گذراند. حاصل این سالها ۹ اثر نقاشی سترگ بود که سه تای آنها برای همیشه ناپدید شدهاند و از همان سالها هیچکس آنها را دوباره ندیده است.
نقاشیهای لئوناردو همیشه حاشیههای زیادی داشتهاند؛ به طور مثال یکی از اثرات او که در طی سالهای ۱۴۸۳تا ۱۴۸۶ روی آن کار میکرد، منجر به ده سال دعوای حقوقی بین او و مرکزی به نام Confraternity of Immaculate Conception شد که آن را سفارش داده بود. این دعوای حقوقی به جایی کشید که داوینچی مجبور شد یک نقاشی دیگر به جای آن به سفارش دهنده تحویل دهد که تا سال ۱۵۰۸ آن را تحویل داد.
معروفترین اثر لئوناردو داوینچی در میلان (و شاید در تمام عمرش)، اثر «شام آخر» بود. یک نقاشی خیره کننده و مرموز از مسیح و حواریون که بر دیوار صومعه سانتا ماریا دل گرازیه کشیده شده است.
بازگشت به فلورانس
حدود دسامبر سال ۱۴۹۹ و اوایل سال ۱۵۰۰، اندکی پس از فتح میلان توسط ارتش فرانسه، لئوناردو این شهر را به همراه ریاضیدان مشهور لوکاس پاچیلویی ترک کرد. او پس از سفری کوتاه به ونیز و ملاقات با سیگنوریا (حاکم ونیز) به شهر فلورانس بازگشت.
در همان ابتدای ورود به فلورانس، به عنوان کارشناس معماری در کمیته بررسی آسیبهای وارده به شالوده و ساختار کلیسای سن فرانچسکو آل مونت منصوب شد. در این سالها به نظر میرسد لئوناردو که میهمان صومعه Santissima Annunziata بود، بیشتر بر روی مطالعات ریاضی تمرکز کرده بود تا نقاشی.
خدمت به شرورترین فرد زمان
لئوناردو به دلیل خوش اشتهاییاش بیشتر از دو سال در فلورانس نماند. او به عنوان معمار ارشد نظامی به خدمت شخصی به نام چزاره بورجیا در آمد. بورجیا پسر بدنام الکساندر ششم، فرمانده کل ارتش پاپ بود. او به عنوان فرمانده، با بیرحمی هرچه تمام در تلاش بود تا کنترل ایالتهای رومانیا و مارشها را به دست گیرد. وقتی لئوناردو به او پیوست، او تنها ۲۷ سال داشت و با اینحال، بدون شک مخوفترین فرد زمان خود بود. لئوناردو، با سنی دوبرابر این جوان بیرحم، احتمالا مجذوب شخصیت او شده بود. لئوناردو به مدت ۱۰ ماه در سراسر قلمروهای کاندوتییر سفر کرد و آنها را بررسی نمود. او در طول فعالیت خود به عنوان معمار نظامی، برخی از نقشههای شهر را ترسیم کرد و سنگبنای نقشه برداری مدرن را بنا نهاد. لئوناردو در دربار چزاره بورجیا همچنین با نیکولو ماکیاولی ملاقات کرد که بهعنوان ناظر سیاسی برای شهر فلورانس موقتا در آنجا مستقر بود.
شاهکار معماری لئوناردو بر روی آبهای فلورانس
در بهار ۱۵۰۲ لئوناردو به فلورانس بازگشت تا یک بررسی تخصصی از پروژهای انجام دهد که قرار بود رودخانه آرنو را در پشت پیزا منحرف کند تا شهر، که در آن زمان تحت محاصره فلورانسیها بود، از دسترسی به دریا محروم شود. این طرح غیرقابل اجرا بود، اما خلاقیت و هوش لئوناردو باعث شد (برای اولین بار در تاریخ) کانالی بزرگ بسازد که بخش غیرقابل کشتیرانی آرنو را دور بزند و فلورانس را به دریا متصل کند.
یک سال بعد، یعنی در سال ۱۵۰۳ لئوناردو برای نقاشی دیواری شاهکاری که برای سالن شورا در کاخ فلورانس پالازو وکیو کشیده بود، جایزه ویژهای دریافت کرد. این نقاشی یک منظره تاریخی با ابعادی تقریبا دو برابر شام آخر بود که کشیدن آن سه سال طول کشیده بود. و بالاخره در همان سالها بود که شاهکار دیگرش یعنی مونالیزا را کشید.
تجربه کالبد شکافی و تحقیقات علمی
در این دوره، یعنی بار زمانی که به فلورانس بازگشته بود، لئوناردو در بیمارستان سانتا ماریا نووا کالبد شکافی را شروع کرد و قدم در این راه جدید گذاشت. او توانتس و کار تشریحی خود را به مطالعه جامع ساختار و عملکرد ارگانیسم انسان گسترش دهد. او مشاهدات منظمی از پرواز پرندگان انجام داد که در مورد آن رسالهای نیز طراحی کرد.
حتی مطالعات هیدرولوژیکی او، «درباره ماهیت و حرکت آب»، به تحقیقات در مورد خواص فیزیکی آب، به ویژه قوانین جریانات آب، که او با قوانین مربوط به هوا مقایسه کرد، گسترش پیدا کرد. زمینهای نبود که این نابغه در آن به شهرت نرسد و فعالیت نداشته باشد.
سفر مجدد به میلان
در ماه مه ۱۵۰۶، شارل دمبواز، فرماندار فرانسوی از لئوناردو خواست تا به میلان برود. او در آن زمان در حال کشیدن یک نقاشی به نام نبرد بزرگ آنگاریو بود، کاری که لئوناردو آن را رها کرد و به اتمام نرساند و دوباره به میلان مهاجرت کرد. به نظر میرسد آزمایشهای فنی ناموفق با رنگها، لئوناردو را مجبور به توقف کار روی نقاشی دیواری کرده است. در غیر این صورت نمیتوان دلیل ترک این کار بزرگ را توضیح داد، این یک اثر هنری بینظیر بود که میتوانست یکی دیگر از شاهکارهای او باشد.
لئوناردو که توسط حامیان سخاوتمند خود در میلان، یعنی شارل دمبواز و پادشاه لوئی دوازدهم، همیشه مورد احترام و تحسین قرار میگرفت، از وظایف خود در میلان لذت میبرد، وظایفی که عمدتا به مشاوره در امور معماری محدود میشد.
شواهد ملموسی از چنین کاری در نقشههای یک قصر-ویلا برای چارلز وجود دارد، و اعتقاد بر این است که او طرحهایی را برای سخنرانی کلیسای سانتا ماریا آلا فونتانا ساخته است که چارلز بودجه آن را تامین کرده است. لئوناردو همچنین یک پروژه قدیمی را که توسط فرماندار فرانسوی احیا شده بود بررسی کرد: رودخانه آدا که میلان را از طریق آب به دریاچه کومو متصل میکرد.
در این دوره دوم اقامت در میلان، یک چالش مهم و بزرگ بر سر راه لئوناردو داوینچی قرار گرفت. جیان جاکومو تریولزیو، به عنوان مارشال ارتش فرانسه و به عنوان دشمن سرسخت لودوویکو اسفورزا، پیروزمندانه به میلان بازگشته بود. او به لئوناردو دستور داد تا مقبرهاش را که قرار بود به شکل مجسمهای سوارکار درآید را بسازد. پس از سالها کار مقدماتی بر روی این بنای یادبود، خود مارشال این طرح را به نفع طرحی سادهتر کنار گذاشت، چون بسیار پیچیده بود. این دومین پروژه ای بود که لئوناردو به عنوان یک مجسمه ساز با آن روبرو شد.
آخرین سالهای داوینچی
در سال ۱۵۱۳، برخی وقایع سیاسی – اخراج موقت فرانسویها از میلان – باعث شد که لئوناردو ۶۰ ساله دوباره نقل مکان کند. در پایان سال، او با همراهی شاگردانش ملزی و سالای و همچنین دو دستیارش به رم رفت و امیدوار بود از طریق حامی خود جولیانو مدیچی، برادر پاپ جدید، جولیانو، در آنجا شغل پیدا کند.
این شخص مجموعهای از اتاقها را در اقامتگاهش در واتیکان به او داد. او همچنین به لئوناردو کمک هزینه ماهیانه قابل توجهی پیشنهاد داد. لئوناردو به مدت سه سال در زمان فعالیت هنری بزرگش در رم ماند.
لئوناردو در سن ۶۵ سالگی دعوت پادشاه جوان فرانسیس اول را برای ورود به فرانسه پذیرفت. در پایان سال ۱۵۱۶ او ایتالیا را برای همیشه ترک کرد، همراه با ملزی، فداکارترین شاگردش.
لئوناردو سه سال آخر عمر خود را در اقامتگاه کوچک کلوکس (که بعدا کلوس لوس نامیده شد)، در نزدیکی کاخ تابستانی پادشاه در آمبویز لوار گذراند. او در این مدت با افتخار عنوان Premier peintre, architecte et méchanicien du Roi (نخستین نقاش، معمار و مهندس پادشاه) را یدک میکشید. لئوناردو هنوز برای جشنوارههای دربار طرحهایی میساخت، اما پادشاه از هر نظر با او به عنوان یک مهمان محترم رفتار میکرد و به او آزادی عمل میداد.
دهها سال بعد، فرانسیس اول با مجسمه ساز بنونوتو سلینی در مورد لئوناردو از نظر تحسین و احترام بسیار صحبت کرد. برای پادشاه، لئوناردو نقشههایی برای قصر و باغ رومورانتین، که قرار بود اقامتگاه بیوه ملکه مادر باشد، طراحی کرد. اما این پروژه که با دقت انجام شده بود، ترکیبی از بهترین ویژگیهای سنتهای ایتالیایی-فرانسوی در معماری کاخها و منظرهها، باید متوقف میشد زیرا منطقه در معرض تهدید مالاریا بود.
لئوناردو زمانی که در فرانسه بود، نقاشی چندانی نمیکشید و بیشتر وقت خود را صرف تنظیم و ویرایش مطالعات علمی خود، رساله خود در مورد نقاشی، گیاهشناسی و چند صفحه از رساله آناتومی خود میکرد.
لئوناردو برای همیشه رفت
در سال سوم اقامت در کلوکس، لئوناردو درگذشت. او را در کلیسای کاخ سنت فلورنتین به خاک سپردند. این کلیسا در جریان انقلاب فرانسه ویران شد و حالا، دیگر هیچکس نمیدادند که قبر لئوناردو کجاست.
همانطور که در ابتدای این بلاگ گفتیم، داوینچی بزرگ نقاشیهای شاهکار بسیاری دارد. یکی از این نقاشیها مونالیزا است. البته او پنج زن دیگر را نیز کشیده است که زیباییشان دست کمی از مونالیزا ندارد. اگر میخواهید با آنها آشنا شوید و از این سر در بیاورید که مونالیزا چه کسی بوده است، پیشنهاد میکنیم بلاگ راز زنان نقاشیهای داوینچی را بخوانید.
منبع اصلی این بلاگ بیوگرافی لئوناردو داوینچی در وبسایت بریتانیکا