پس از طوفان نوح چه اتفاقی افتاد؟ ماجرای کشتی نوح پس از طوفان
طوفان نوح یکی از شگفتانگیزترین داستانهایی است که از عهد عتیق به جا مانده است. تورات، انجیل و قرآن، هر سه به صورت مستقیم به یکی از عذابهای الهی اشاره میکنند که به صورت طوفانی طولانی، آبگرفتگی کل زمین و از بین رفتن کل موجودات نجات نیافته خود را نشان داده است. بیشتر ما کل داستان را میدانیم. این که خداوند از قوم نوح به دلیل اعمال ناشایستی که انجام میدادند عصبانی بود. بنابراین به آنها هشدار داد اگر خود را اصلاح نکنند، برایشان عذابی ترسناک میفرستد. مردم بازهم گوش ندادند و به کارهای ناشاسیت خودشان ادامه دادند. بعد از آن، خداوند به نوح فرمان داد 40 سال وقت بگذارد و یک کشتی عظیم بسازد. کشتی ساخته شد و عذاب نازل شد. تا اینجای داستان را همه ما شنیدهایم اما بعد از آن چه شد؟ بعد از طوفان نوح چه اتفاقی افتاد؟ مطمئنم شما هم کنجکاوید بدانید بعد از آن چه شد؟
روزهای بعد از طوفان همه در کشتی ماندگار بودند
آنقدر باران باریده بود، آنقدر آب از دل زمین جوشیده بود و آنقدر سطح آب بالا آمده بود، انگار پایانی برای جهان آبی پروردگار نبود. اما طوفان بلاخره تمام شد. روزها بود که طوفان تمام شده بود. 40 روز از آن گذشته بود و کم کم آبها پایین آمده بودند.
دیگر خبری از آن همه آب نبود. اما هنوز هم هیچ خشکی دیده نمیشد. حضرت نوح پنجرههایی که برای کشتی ساخته بود را باز کرد و کلاغی را به بیرون فرستاد. یک هفته منتظر ماند اما کلاغ برگشت. متوجه شد خشکی نبوده تا لانهای بسازد.
دوباره بعد از یک هفته کلاغ را روانه کرد و بعد از 3 روز کلاغ دوباره برگشت. این بار کبوتری را روانه کرد و کبوتر هم خشکی پیدا نکرد. دوباره و دوباره هرچند روز یکبار نوح پرنده را بیرون میفرستاد به امید این که بلاخره بتوانند خشکی پیدا کنند. بلاخره یک کلاغ را فرستاد و کلاغ برنگشت.
اینبار پرنده را فرستاد و پرنده بعد از 3 روز که بازگشت با خودش یک شاخه زیتون آورده بود. اینبار نوح فهمید خشکی و درختان بلاخره پدیدار شدهاند و وقت آن رسیده از کشتی خارج شوند.
کشتی نوح کجا به گل نشست؟
روایتهای زیادی از به گل نشستن کشتی حضرت نوع وجود دارد. یکی از آنها به گل نشستن کشتی در کوه جودی است، دیگری میگوید کوه نیموش جایی است که کشتی روی آن نشسته است. مردم معتقدند این کوه همان کوه پیر عمر گودرون در شمال شرقی کرکوک، منطقه کردستان عراق است.
حتی برخی از اسطورهها به کوه آرارات ترکیه اشاره میکنند. همگی اینها تنها حدس و گمان و افسانه هستند و هیچ مدرک واقعی برای این که کشتی کجا بلاخره به کشتی رسیده وجود ندارد. اما هرچه که هست به احتمال زیاد در بینالنهرین طوفان اتفاق افتاده و همان دور و اطراف هم کشتی توانسته به خشکی برسد.
گفته میشود سرزمینی که تمدن و برج بابل در آن ساخته شد، یعنی سرزمینی که بینالنهرین مقصد نوح بود. این روایتی دیگر است که میتوانید ماجرای آن را با تمرکز بر داستان برج بابل بخوانید.
نوح و یارانش بعد از طوفان چه کار کردند؟
در کتب دیدنی بارها به این مورد اشاره شده که خداوند با حضرت نوح صحبت کرد و به او گفت که فرزندان خطاکار او را بخشیده و دیگر عذابی برایشان نازل نمیکند. اما دو مورد را باید در نظر بگیرند:
- ریختن خون حیوانات مشکلی ندارد، اما هیچ انسانی اجازه ندارد خون انسان دیگری را بریزد. مجازات آن اعدام توسط بقیه انسانها خواهد بود.
- مورد بعدی این که مردم حق ندارند خون بنوشند. این خون شامل خون انسانها و حیوانات میشود.
نوح به فرزندانش گفت بروند و در جهان پخش شوند، زاد و ولد کنند و جمعیت انسانها را افزایش دهند. طوفان که تمام شده بود، نوح حدودا 600 سال بود. در این زمان تصمیم گرفت تا به همراه همسرش زندگی آرامی داشته باشد. بنابراین به کشاورزی روی آورد.
افسانهها میگویند نوح بعد از این که طوفان تمام شد، فرزند دیگری به دنیا نیاورد و بیشتر روی پرورش نسل انسان تمرکز کرد.
او به کشاورزی و پرورش باغ انگور روی آورد. تاکستان بزرگی درست کرد و به پرورش انگور و درست کردن شراب روی آورد. جزئیات کتب مقدس هم تا همین جا را روشن کرده و بقیه آن بیشتر روایات و تفاسیری است که به آن اشاره شده است.
اگر به داستانهای باستانی و کهن علاقه دارید، به صفحه هنر و اسطوره رجوع کنید و مقالات مختلفی را بخوانید.
کلام آخر
همیشه در هر داستانی اندکی افسانه لابهلای واقعیتها وجود دارد. داستان طوفان نوح بعد از پایان غذاب الهی، یکی از آن مواردی است که با افسانههای زیادی ترکیب شده و هر کدام هم چیزی را بیان میکنند. در اینجا سعی کردیم ماجرای کشتی نوح پس از طوفان را تا جایی که به واقعیت نزدیکتر بود بیان کنیم. اگر نظر دیگری دارید و اطلاعات بیشتری دارید، میتوانید در بخش نظرات آن را با من درمیان بگذارید.