نقاشی دختر کوچک در یک صندلی آبی اثر مری کاسات
مری استیونسون کاسات یک نقاش و طراح آمریکایی بود. او بخش زیادی از زندگی بزرگسالی خود را در فرانسه سپری کرد، جایی که با ادگار دگا دوست شد و بعدها در کنار نقاشان امپرسیونیست به عنوان یکی از «سه بانوی بزرگ» (les trois grandes dames) نمایشگاه برگزار کرد. کاسات به خاطر خلق تصاویری از زندگی اجتماعی و خصوصی زنان شهرت داشت، به ویژه تأکید بر پیوندهای نزدیک میان مادران و فرزندان. «دختر کوچک در یک صندلی آبی» یکی از مهمترین آثار اوست.این نقاشی احتمالاً در نمایشگاه چهارم امپرسیونیستها در سال 1879 تحت عنوان «پرتره یک دختر کوچک» به نمایش درآمد. در آن زمان کاسات با نهاد هنری رسمی فرانسه در تضاد بود و آثارش توسط سالن رسمی رد میشد. بنابراین زمانی که ادگار دگا از او دعوت کرد تا به جمع امپرسیونیستها بپیوندد، این اتفاق برای او بسیار مهم بود.
سگی که در کنار دختر در نقاشی «دختر کوچک در یک صندلی آبی» در حال دراز کشیدن است، یک بریسلز گریفون است. این سگ را دگا به کاسات هدیه داد، پس از آن که آن را از لو دویک-نپلئون لپیک، دوست امپرسیونیست او که عاشق سگها بود و آنها را پرورش میداد، تهیه کرده بود. کاسات این سگها را برای باقی عمر خود نگه داشت. دگا همچنین نقش دیگری در این نقاشی ایفا کرد؛ پاکسازیهای اخیر و عکاسی با اشعه مادون قرمز در گالری ملی هنر تأیید کردهاند که دگا برخی از قسمتهای نقاشی را بازسازی کرده است.دختر موجود در نقاشی، دختر دوست دگا بود. در آن زمان دگا و کاسات قطعاً اشتراکات زیادی داشتند. هر دو در خانوادههایی از طبقه بالای متوسط متولد شده بودند، فرزند بانکداران بودند و هر دو ارتباطات قوی با آمریکا داشتند. مادر و مادربزرگ دگا آمریکایی بودند و او از سال 1872 تا 1873 با خانوادهاش در نیواورلئان زندگی کرده بود. کاسات در پنسیلوانیا متولد شد و چهار سال در آکادمی هنرهای زیبا در پنسیلوانیا تحصیل کرده بود.شباهتهای زیادی در آثار آنها نیز دیده میشود: در ترکیببندی، برخورد غیررسمی و بیپروای مدل نقاشی و همچنین علاقه به لحظههای خصوصی.
این نقاشی که با رنگ غالب آبی فیروزهای عمیق خود درخشان است، در حدود سال 1903 از سوی آمبرویز وولار، گالریدار پاریسی، از هنرمند خریداری شد و به گالری او اضافه شد. بعدها این اثر توسط هکتور برام از پاریس خریداری شد. در سال 1963 این نقاشی به آقای و خانم پال ملن فروخته شد. آنها این اثر را به گالری ملی هنر برای نمایشگاهها امانت دادند و در نهایت در سال 1983 آن را اهدا کردند.برای گریزلدا پولاک، تئوریسین بصری، تحلیلگر فرهنگی و محقق در زمینه مطالعات فمینیستی پسامدرن و پسااستعماری در هنرهای بصری، این اثر یکی از رادیکالترین تصاویر دوران کودکی است. ممکن است این امر درست باشد. خود کاسات یکبار نوشت: «من عاشق نقاشی کودکان هستم. آنها آنقدر طبیعی و صادق هستند.»