نقاشی “آیا پیتر بروگل تاس میریخت؟”
پیتِر بروگل بزرگ یک نقاش برجسته فلاندری قرن شانزدهم بود که به خاطر تصاویری زنده و غالباً شوخطبعانه از زندگی دهقانان و تمثیلهای اخلاقیاش شهرت داشت. آبرهام اورتلیوس، سازنده نخستین اطلس مدرن، گفته است که «در تمام آثار بروگل، همیشه بیشتر از آنچه که نمایش داده میشود، درک میشود.» در کتاب نقاشانِ کارل ون ماندر آمده که «تعداد کمی از نقاشیهای بروگل وجود دارند که نتوان در هنگام نگاه کردن به آنها خندید.» به نظر من، این دو پدیده ظاهراً مخالف، قلب هنر بروگل هستند: خنده و تفکر. و یک جزئیات نادیده در یکی از نقاشیهای او به نظر میرسد که این را دوباره تأیید کند. این داستان یک کشف کوچک اما جالب استاینکه یک نقاشی مشهور جزئیاتی را آشکار کند که پیشتر در متون پژوهشی نادیده گرفته شدهاند، چندان تعجبآور نیست—بهویژه با توجه به فناوریهای امروزی که برای تحلیل آثار هنری به کار میروند و دامنه جزئیات قابل مشاهده را گسترش میدهند. آنچه شگفتآور است، این است که این اتفاق ۱) در نقاشیِ هنرمندی رخ میدهد که به خاطر جزئیات دقیق آثارش مشهور است، و در اثری که تقریباً بهطور تحریکآمیزی با جزئیات اشباع شده است، و ۲) این جزئیات مورد بررسی ما، به شکلی آشکار (هرچند با طعنهای نهفته) از اهمیت برخوردار است. همانطور که گرگوری بیتسون گفته است: «من درباره معنای پیام رمزگذاریشده نمیپرسم، بلکه درباره معنای رمزی که انتخاب شده است، پرسش دارم.»جزئیاتی که مورد توجه ماست، در گوشه پایین سمت چپ نقاشی نبرد بین کارناوال و روزه، اثر پیتر بروگل بزرگ قرار دارد اثری که اکنون در سالن باشکوه بروگل در موزه کونستهیتوریشس وین آویخته شده است. این هنرمند بزرگ فلاندری این نقاشی را در سال ۱۵۵۹ خلق کرد و تنها ده سال بعد از دنیا رفت.سال ۱۵۵۹ زمانی بود که «بروخل» سرانجام به «بروگل» تبدیل شد، بدون حرف h. او در آثار اولیهاش نام خود را «Brueghel» امضا میکرد. اما ناگهان، h ناپدید شد و هرگز بازنگشت (دستکم تا زمانی که پسرانش، یان و پیتر، نقاشی را آغاز کردند؛ آنها دوباره به Brueghel بازگشتند، اما این اتفاق سالها پس از مرگ او رخ داد). دلیل حذف این حرف را نمیدانیم. ظاهراً تنها پیامد این تصمیم، کوتاهتر شدن نام او از هشت حرف به هفت حرف بود
شخصیت و پسزمینه: بروگل و دیگران
حال، بیایید به اصل موضوع بپردازیم. در تاریخ ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۳، در موزه کونستهیتوریشس حضور داشتم و چندین ساعت را در سالن بروگل گذراندم. هنگامی که مقابل نقاشی نبرد بین کارناوال و روزه ایستاده بودم، به این فکر میکردم که هنرمند چگونه نقش شانس و سرنوشت را در زندگی انسان درک کرده است. همانطور که میدانید، در آثار این استاد بزرگ، وضعیت انسانی بهگونهای کاملاً متفاوت از شیوهای که همتایان ایتالیایی او آن را ترسیم کردهاند، ظاهر میشود برای مثال، نقاشیای از رافائل یا پارمیجانینو را در نظر بگیرید. رنسانس ایتالیا، انسانی آزاد و خودبسنده را به ما نشان میدهد که در پسزمینه منظرهای ایستاده، بر آن تسلط دارد و آن را فراموش میکنددر واقع، میتواند آن را کاملاً نادیده بگیرد. طبیعت و جهان در این آثار عمدتاً بهعنوان پسزمینهای بیجان، توضیحی فرعی یا تزئینی عمل میکنند. بااینحال، همانطور که در نقاشیهای لئوناردو دیده میشود، این طبیعت از چنگال ارادههای الهی یا اهریمنی، از نمادگرایی و جادوگری، آزاد شده است. طبیعت به آرامش هندسه اقلیدسی تسلیم شده است همان هندسهای که روزی تنها در برابر نیروهایی که گالیله و نیوتن نامگذاری کردند، پاسخگو خواهد بود. حتی حضور فرشتهای در پیشزمینه نیز نمیتواند آن نظم آرام جهان را مختل کند. در این جهان، میان اراده انسانی و نتیجه عملی که برای تحقق آن انجام میشود، تقریباً هیچ واسطهای که آن را تسهیل یا مختل کند، وجود ندارد.اما در آثار بروگل، اینگونه نیست: جهان یک پسزمینه بیجان نیست. انسان درگیر جهان است و تابع شرایط اقلیمی، منابع، جغرافیا و بدن خود. او به جهان وابسته است. برای گرم ماندن، باید چوب خرد کند و آتش روشن کند؛ هیچ تضمینی برای موفقیت در شکارش وجود ندارد. برای جابجایی گلهها یا برداشت محصول، باید از فصلها پیروی کند فصلهایی که همیشه مطلوب نیستند. شادی و اندوه او مرکز صحنه نیستند، بلکه در میان هزاران چیز دیگر اتفاق میافتند، همانطور که و. ه. اودن اشاره کرده است. انسانی بسیار مهم صلیبی را بر دوش میکشد، اما در میان جمعیت گم شده است.آنچه بیشترین اهمیت را دارد، ممکن است در گوشهای از نقاشی یافت شود. مردی که کنار دیوار ادرار میکند، آزاد نیست او به فیزیولوژی خود وابسته است. و بروگل این را به ما میگوید، گاهی با طنز، گاهی با هراس، از گوشهای از نقاشی، درحالیکه مرد دیگری در حال تعمیر سقف خانهای است. میان اراده انسان و تحقق یا ناکامی آن، جهانی بیرحم قرار دارد که تحت حاکمیت نیروهای غیرقابل پیشبینی سرنوشت است. این آگاهی حتی میتواند پیامدهای درمانی غیرمنتظرهای داشته باشد، همانطور که جرولامو کاردانو اشاره کرده است، کسی که قمار را بهعنوان درمانی برای اضطراب توصیه میکرد، دقیقاً به این دلیل که حس قرار گرفتن در دستان بخت و ناتوانی از اعمال هرگونه کنترل بر زندگی، برای او، تأثیری درمانی و قدرتمند داشت.و اکنون، ما در مقابل نقاشیای ایستادهایم که در آن نیروهای رذیلت و فضیلت در حال نبردند. مرکز هندسی تابلو خالی است. در اطراف آن، همهمه ۲۰۰ پیکر در حرکت. اما آنچه برای ما مهم است، دو شخصیت در گوشهای از این نقاشی است
جزئیاتی بسیار دقیق
در گوشه پایین سمت چپ نقاشی، دو مرد به نظر میرسند که بر روی یک شرطبندی متمرکز شدهاند. یکی از آنها (در سمت راست) بهتازگی یک جفت تاس انداخته و هر دو نفر در حال نگاه کردن به نتیجه هستند. هرمان پلِی درباره نتیجه بازی و امکان تقلبی که ممکن است فرد مقابل گرفتار آن شده باشد، نوشته است. او با دقت تاریخچه شخصیت نقابپوشی که وافل در دست دارد را بازسازی کرده و به پدیده “Mommekansen” و شخصیت “Mommekanser” (که ماسک، هویت واقعیاش را فاش میکند) پرداخته است. بااینحال، مطالعه او بیشتر بر ابعاد معنایی این صحنه متمرکز بوده است.حتی یدلیچکا گوتارد نیز درباره این بازیکنان صحبت کرده و آنها را با شخصیتهایی که در گوشه پایین سمت راست درحال صدقه دادن هستند، مرتبط دانسته است.برخی دیگر گمان کردهاند که مردی که در این صحنه مورد تمسخر فرد متقلب قرار گرفته، خود بروگل است؛ این ایده را حتی میتوان در رمانی از رودی راکر نیز یافت.در هر حال، تاکنون چیزی غیرعادی در این تحلیلها وجود ندارد: به نظر میرسد نقاشی، صحنهای از یک فریبکاری را به تصویر میکشد، جایی که مردی با تاسهای تقلبی بازی را باخته و سکهای که روی سنگ قرار داده بود را از دست داده است.
مطالعات موجود عمدتاً نوع بازیای که بین دو مرد اطراف تاسها در جریان است را بررسی کردهاند. جنبه دیگری که مورد مطالعه قرار گرفته، معنای نمادین و اخلاقی احتمالی این بازی است در چارچوبی که فضایل دوران روزه را در تقابل با افراط و رذایل کارناوال قرار میدهد. بااینحال، در هیچیک از این مطالعات که به این موضوع پرداختهاند، اشارهای به موقعیت نهایی عجیب تاسها روی سنگ پیدا نکردهام.در اینجا، نمادینترین بازی مبتنی بر شانس، به نظر میرسد که سلطه جبرگونه شانس را انکار میکند. در واقع، مجموع هر جفت از وجوه قابل مشاهده هر تاس (بر اساس جهت فضایی آنها) برابر با ۷ است
- ۶+۱ برای وجوه رو به بالا (A)
- ۴+۳ برای وجوه رو به راست (B)
- ۲+۵ برای وجوه رو به چپ (C)
این مسئله همچنین نشان میدهد که شش وجهی که دیده نمیشوند، همین الگو را حفظ میکنند و اینکه در مجموع، تمامی اعداد یک تاس در این دو تاس نمایش داده شدهاند.
- تاس سمت راست سه عدد زوج را نشان میدهد: ۲، ۴، ۶.
تاس سمت چپ سه عدد فرد را نمایش میدهد: ۵، ۳،
این موضوع کاملاً طنزآمیز است و طنز بدون شک یکی از ویژگیهای برجسته آثار بروگل است و در عین حال جالب توجه که او برای انتقال یک پیام (حتی اگر پیام پیشپاافتادهای باشد، که اکنون مورد بحث ما نیست) تاس را بهعنوان نماد این رمز انتخاب کرده است.تاسها در دیگر آثار بروگل نیز دیده میشوند:
- سالها بعد در نقاشی عروسی دهقانی (۱۵۶۷)
- در فاجعهای که در پیروزی مرگ (۱۵۶۲) به تصویر کشیده شده است
- در امثال هلندی، جایی که مفهوم «تاس ریخته شده است» مطرح میشود
حتی در بخش دیگری از همین نقاشی که در حال بررسی آن هستیم (در قسمت پایین) نیز تاسها حضور دارند ما آنها را در یکی از جهنمهای بههمریخته و پرآشوب نقاشیهای هیرونیموس بوش، هنرمند پیشین بروگل، نیز میبینیم
اما در هیچیک از این بازنماییها، مجموع وجوه تاسها برابر با هفت نمیشود (اگرچه در اثر بوش، میتوان عدد ۶۶۶ را که معنایی شوم دارد، رمزگشایی کرد، که نشان میدهد تاسها از پیش بهعنوان نمادی معنادار در نظر گرفته شده بودند).هنگامی که پسرش، پیتر بروگل جوان، نقاشی پدرش را کپی میکرد، آن نشانهای را که پدرش در اقیانوس پرآشوب شانس بر جای گذاشته بود، متوجه شد و دستکم در یک مورد، همان تاسها را بازتولید کرداین در نسخه بروکسل مشهود است. اما در نسخههای دیگر، این تاسها تغییر کردهاند.این تغییرات نشان میدهد که با گذشت زمان، کیفیت سرگرمکننده و هدف اصلی پدرش در این جزئیات کاهش یافته است
اتحاد عجیب شانس، احتمال و معنا
بااینحال، در یک تاس استاندارد ششوجهی، معمولاً اعداد بهگونهای چیده شدهاند که مجموع وجوه مقابل برابر با هفت باشد. بنابراین، بروگل به ما دو تاس کاملاً مکمل را نشان میدهد آیا این نمادی از رذیلت و فضیلت است؟
فراتر از شانس: پیوندی میان احتمال، معنا و نام بروگل گذشته از اشارات احتمالی عرفانی یا آموزهای (مانند هفت گناه کبیره، هفت فضیلت سه فضیلت الهی و چهار فضیلت اصلی)، عدد ۷ همچنین مقدار مورد انتظار برای پرتاب دو تاس است.تفسیر فراوانیگرایانه احتمال (Frequentist Interpretation of Probability) تنها در اواسط قرن نوزدهم بهصورت رسمی تدوین شد. بااینحال، این مفهوم در ذهن جرولامو کاردانو و سایر ریاضیدانان “گناهکار” درست در همان زمانی که بروگل میدان نبرد میان رذیلت و فضیلت را مشاهده میکرد، در گردش بود. بنابراین، بعید نیست که در آن دوران، درک شهودی از این پدیده وجود داشته باشد، که این امر لایهای از ابهام را به طنز بروگل اضافه میکند.اما در اینجا، تاسها واقعی نیستند بلکه نقاشی شدهاند…نام بروگل و بازی با عدد ۷تاسها روی سنگی انداخته شدهاند. بر روی آن سنگ، بروگل نام و تاریخ خود را نوشته است:BRVEGEL, 1559 با حذف حرف هشتم الفبای لاتین (h)، نام خانوادگی هشتحرفی بروگل به یک نام هفتحرفی تبدیل شده است.اگر یکی از روشهای تبدیل حروف الفبا به اعداد را به کار ببریم، حذف “h” پیش از “g” (که هفتمین حرف الفباست) منجر به ترکیب زیر میشود:
- B = 2
- R = 99
- U = 3
- E = 5
- G = 7
- E = 5
- L = 3
مجموع این اعداد: 34 و ۳ + ۴ = ۷ یا بروگل با اعداد بازی میکند؟آیا این اتفاقی است، یا نوعی تمسخر نظامهای عددشناسی زمانهاش؟ شاید این، یکی دیگر از لایههای پنهان طنز و هوشمندی بروگل باشد
رمزنگاری در نام و بازی با اعداد
بااینحال، حرف “j” در نخستین رسالههای املایی هلندی دیده نمیشود. این حرف در کتاب Nederlandsche spellynghe اثر جوس لمبرشت (۱۵۵۰) و همچنین کتاب De Orthographia Linguæ Belgicæ نوشته آنتونیوس ساکساگیوس (۱۵۷۶) غایب است. حرف “j” بعدها در سال ۱۵۸۴ در Twe-spraack vande Nederduitsche letterkunst ظاهر شد، جایی که میان “i” و “k” قرار گرفت.حتی فرهنگ لغت Dictionarium Teutonico-Latinum اثر کرنلیوس کیلیان (چاپ پلانتین، ۱۵۷۴) نیز “j” را حذف کرده و مستقیماً از “i” به “k” میپرد.با حذف “j”، میتوانیم به مجموعه اعدادی متفاوت اما با نتیجهای مشابه برسیم:
- P = 6
- I = 9
- E = 5
- T = 1
- E = 5
- R = 8
- مجموع: 34 → 3 + 4 = 7
پیوند میان ریاضیات، نمادگرایی و بروگل در هر دو روش محاسبه، مجموع به عدد ۷ میرسد عدد جمع دو نوع فضیلت (الهی و اصلی).سیستمهای عددشناسی نهتنها در نوشتههای کیمیاگران و رازورزان مانند آگریپا و جان دی یافت میشد، بلکه در تمام لایههای فرهنگ اومانیستی نیز رواج داشت. این امکان وجود دارد که بروگل عمداً این سیستمها را به تمسخر گرفته باشد، آنهم با استفاده از یک معمای ساده درباره نام خودش. (مشهور است که یوهان سباستین باخ نیز اغلب چنین رمزگذاریهایی را در آثارش به کار میبرد.) بازی بروگل با تصادف و اراده آیا بروگل این بازی ریاضی را آگاهانه طراحی کرده بود؟ آیا او تصور میکرد که کسی روزی این ترکیب عجیب اعداد را بر روی وجوه تاسهایش کشف خواهد کرد؟ آیا میخواست نشان دهد که بینظمی ظاهری نقاشی در واقع حاصل اراده هنرمند بوده است؟
یا اینکه نامی که از آن روز برای امضای خود انتخاب کرد، نتیجه یک تصمیم آگاهانه بود؟
و یا شاید این تصمیمات بهظاهر عمدی، تنها نتایج پرتاب پنهانی تاسهایی نامرئی بودند؟
درباره نویسنده
ایگنازیو پیانگاتلی متولد ۱۹۹۳، نویسنده مستقل و مشاور ویراستاری است. از دوران کودکی، ساعات زیادی را در برابر نقاشیهای بروگل به تفکر گذرانده است.