نقاشی های داوینچی؛ معرفی تمام نقاشیهای معروف لئوناردو
داوینچی یک نابغهی رنسانسی است که آوازهی او در زمینهی هنر نقاشی بسیار بیشتر از سایر زمینهها به گوش رسیده است. در زندگینامه داونچی میخوانیم که او کنجکاوی و پژوهشهای زیادی در بسیاری از زمینهها داشته، به همین دلیل است که نقاشیهای داوینچی بسیار موفق بودند و هنر او توانسته تا قرنها راه خود را باز نگه دارد تا امروز به دست ما برسد. نقاشیهای لئوناردو داوینچی با توجه به موضوعات مختلفی ترسیم شدهاند. برخی از نقاشیهای باقی مانده از این هنرمند را به عنوان نقاشیهای شیطانی داوینچی میشناسند. صحت این ادعا را در ادامهی متن بررسی میکنیم و به معرفی نقاشیهای معروف داوینچی میپردازیم.
نقاشی های داوینچی چرا معروف شدند
داوینچی مطالعات فراوانی داشت و مشاهدات خود را در مقالههای مختلف ثبت میکرد. این روند مطالعاتی استعداد هنری او را نیز تحت تاثیر قرار میداد. گروهی از نقاشیهای معروف داوینچی مانند شام آخر و باکرهی صخرهها تحت تاثیر پژوهشهای او ترسیم شدهاند. تمامی آثار داوینچی به واسطهی شخصیت پر از نبوغ او دارای ارزش هنری هستند. هرچند برخی از آثار او بیش از سایر آثار شناخته شدهاند. تعدادی از نقاشیهای لئوناردو داوینچی که شناخته شدهتر از باقی آثار داوینچی هستند را در ادامه معرفی میکنیم. با معروفترینها شروع میکنیم.
مونالیزا – ۱۹-۱۵۰۳ میلادی
مونالیزا یا لبخند ژکوند معروفترین اثر به جامانده از لئوناردو داوینچی است. رسم چهرهای سه بعدی از مونالیزا یا همان سوژهی نقاشی با استفاده از تکنیک اسفورماتو(محو کاری) اثری بی نظیر را در سبک رئالیسم به وجود آورده است. این اثر در موزهی لوور پاریس نگهداری میشود. در تکنیک هنری اسفورماتو به جای استفاده از خطوط از تغییر تدریجی سایه روشن برای ایجاد فرم استفاده میشود. شاید به همین دلیل است که لبخند مونالیزا اثر سحرآمیزی بر روی همهی تماشاکنندگان خود میگذارد.
شام آخر – ۹۸-۱۴۹۵ میلادی
شام آخر یک اثر سفارشی است که بر دیوارهی صومعهی سانتا ماریا دله گرتزیه واقع در میلان به تصویر کشیده شده است. سفارش دهندهی این اثر شخصی به نام لودویکو اسفورزا بود. داوینچی در این نقاشی روایتی دنبالهدار را ترسیم کرده است. این روایات از آیات انجیل استخراج شدهاند. آیات ذکر شده اشاره به زمانی دارند که عیسی در محضر حواریون اعلام میکند که یکی از حواریون به او خیانت خواهد کرد. سپس مراسم عشای ربانی را بنیان میگذارد.
تکنیک داوینچی در ترسیم این نقاشی استفاده از دو لایه رنگ روغن یا چسب رنگ بر روی زمینهای بوده که از قبل زیر سازی شده بود. این تکنیک در نهایت باعث پوسته پوسته شدن نقاشی شد. دراین نقاشی داوینچی تلاش کرده تا شخصیت حواریون را با استفاده از حالات بدن و چهرهی ترسیم شده برای آنها نمایش دهد. به همین علت است که واکنشهای متفاوتی را برای حواریون در نظر گرفته و طراحی کرده است.
این تابلو رموز بسیار زیادی دارد و ماجراهای زیادی را در طول تاریخ از سر گذرانده است. نگفتههای تابلو شام آخر بسیار خواندنی هستند.
مرد ویترویوسی – ۱۴۹۰ میلادی
این نقاشی در واقع یکی از طراحیهای متعدد داوینچی با جوهر و قلم است که در دفترچههای داوینچی باقی مانده است. این طرح دارای یادداشتهایی است که تناسبات ایدهآل انسانی را توضیح میدهد. البته این یادداشتها به شیوهی معکوس نوشته شدهاند و با استفاده از آینه قابل خواندن هستند. این اثر به دلیل علاقهمندی داوینچی به درک و تفسیر آثار ویتروویوس معمار رومی ترسیم شده است. این اثر نمادین در حال حاضر در گالری آکادمیای ونیز و در دمایی خاص نگهداری میشود. بازدید از این اثر به ندرت امکان پذیر است.
خودنگاره – ۱۶-۱۵۱۵/۱۴۹۰ میلادی
این طراحی ترسیم شده با گچ قرمز تصویر مردی با مو و ریشهای بلند و مجعد را نشان میدهد. برای مدتی طولانی باور عموم مردم بر این بود که این اثر به جای مانده در دفتر داوینچی که یکی از نقاشیهای معروف داوینچی به حساب میآید تصویری از خود این نقاش است. پس از مدتی برخی کارشناسان استدلالی بر خلاف این باور عمومی عرضه کردند. طبق پژوهشها به نظر میرسد داوینچی در 67 سالگی از دنیا رفته است. چینوچروک موجود در پیشانی و صورت این مرد نشان دهندهی فردی مسن تر از 67 سال است. به همین علت بیان میشود این طراحی خودنگارهای از داوینچی نبوده و تنها ترسیمی از فردی بوده داوینچی او را در طول زندگی خود ملاقات کرده است.
باکرهی صخرهها – ۸۶-۱۴۸۳ میلادی
از نقاشی بانوی صخرهها یا باکرهی صخرهها دو نسخه موجود است. یکی از نسخهها در موزهی لوور پاریس و دیگری در گالری ملی لندن نگهداری میشود. انجمن برادری لقاح پاک بر افسانهای جعلی باور داشتند. در این افسانه خانوادهی مسیح پس از فرار از قتل عام بیگناهان به مصر میگریزند. در آن مکان با یحیای تعمید دهنده دیدار میکنند. این تابلو نیز طبق همین افسانه ترسیم شده است. البته تابلوی اولیه پذیرفته نشد و داوینچی در سال 1508 برای بار دوم این اثر را به تصویر کشید.
سبک شناسان معتقدند که تابلوی نگهداری شده در لوور پاریس اولین نسخهی این تابلو و تابلوی موجود در گالری ملی لندن دومین ترسیم این نقاشی است. نسخهی اولیه که به نظر میرسد مطابق با سبک نقاشیهای دورهی اول رنسانس است در فرمهای سفت و سخت و آرایشهای خطی جدا از یکدیگر به تصویر کشیده شده است. نسخهی دوم با ترکیببندیهای هرمی ترسیم شده و حرکات و ارتباطات سوژه ها را به خوبی به نمایش میگذارد. در این نقاشی چوبدستی یحیا و هالهی نورانی مریم و عیسی حذف شدهاند تا نمایی زمینیتر و انسانیتر به خانوادهی مقدس بخشیده شود.
سر زن – ۱۰-۱۵۰۰ میلادی
سر زن یکی از نقاشیهای معروف لئوناردو داوینچی است که با رنگدانه و قلمموی کوچک ترسیم شده است. نام این اثر لاسکپیلیاتا به معنی پریشان است. علت این نام گذاری اشاره به دستههای پریشان مو در نقاشی است. حالت قرار گرفتن سر زن در این نقاشی مانند حالت قرار گرفتن سر مریم مقدس در نقاشی باکرهی صخرهها است. به همین علت این اثر را یک نمونه در نظر می گیرند.
بانویی ارمینه – ۹۱-۱۴۸۹ میلادی
به عقیدهی بسیاری از موراخان زن جوان به تصویر کشده شده در این تابلو سیسیلیا گالرانی نام دارد. این زن معشوقهی لودویکو اسفورزا دوک میلان بوده است. لودویکو از حامیان داوینچی به شمار میآمده. یکی از شواهد ادعای مورخان این است که راسوی قاقم اغلب به عنوان نماد دوک اسفورزا شناخته میشده. چهرهی بیریا، نگاه مهربان و در آغوش گرفتن قاقم که با محبت و مهربانی همراه است نشان دهندهی طبیعت سالم زن جوان هستند.
اگر میخواهید با دیگر بانوانی که داوینچی آنها را کشیده آشنا شوید، به مقاله زنان نقاشی های داوینچی رجوع کنید.
سالواتور موندی – ۱۵۰۰ میلادی
سالواتور موندی به معنی منجی جهان یکی از پرحاشیهترین آثار پیکاسو است. در بین نقاشیهای معروف داوینچی شهرت و حاشیهی این نقاشی به عصر حاضر بازمیگردد. با اینکه خانهی حراج آثار هنری، کریستیز موفق شد این تابلو را با قیمتی گزاف به فروش برساند ولی شبهاتی دربارهی اصالت این تابلو مطرح شد. بسیاری بر این باور بودند که سبک نقاشی و باور پذیر نبودن آن در برخی موارد نشان میدهد که این ترسیم متعلق به داوینچی نیست.
کریستیز ادعا کرد که نحوهی مرمت این اثر از گذشته تا کنون با مهارت کافی انجام نشده و ایرادات وارده بر نقاشی بر این پایه هستند. وجود رنگدانههای گران قیمت آبی سیر که تنها اساتید بزرگ نقاشی به آن دسترسی داشتند از شواهدی است که کریستیز برای اثبات اصالت تابلو به آن اشاره میکند.
جینورا د بنچی – ۷۸-۱۴۷۴ میلادی
یکی از آثار داوینچی که تنها اثر به نمایش درآمده از این نقاش در نیمکرهی غربی جهان است جینورا د بنچی
نام دارد. این پرتره در گالری ملی هنر واشینگتن دی سی نگهداری میشود. نقاشی یاد شده یکی از اولین نقاشیهای داوینچی است ولی به دلیل تاثیر گذاری بالای خود اهمیت زیادی دارد. داوینچی در جوانی خود و در زمانی که همهی چهرهها به صورت نیمرخ در نقاشی ترسیم میشدند برای اولین بار در ایتالیا چهرهی سوژه را در حالت سه چهارم به تصویر کشید.
داوینچی در ادامهی زندگی هنری خود این سبک را ادامه داد که این موضوع در تابلوی مونالیزا نیز قابل مشاهده است. پس از مدتی این نوع ترسیم بسیار رواج یافت و به عنوان معیار نقاشی پرتره شناخته شد. امروز کمتر کسی به اینکه این تابلو مبدا ترویج این سبک از طراحی پرتره بوده توجه میکند. آثار انگشت به جای مانده بر روی تابلو نشان میدهد که داوینچی احتمالا از دستان خود برای شکل دادن به صورت جینورا بهره برده است. بخشی از این پرتره احتمالا به دلیل آتش سوزی یا نفوذ آب از بین رفته و برش خورده است.
باکره و کودک به همراه حنای قدیس – ۱۹-۱۵۰۳ میلادی
این نقاشی یکی از نقاشیهای لئوناردو داوینچی است که داوینچی از تمامی تکنیکهای ابداع شده توسط خود
در آن بهره برده است. در این نقاشی سه نسل از خانوادهی مقدس ترسیم شدهاند. حنای قدیس مادر مریم که مریم بر زانوی او نشسته و مسیح کودک که توسط مادر از نشستن بر روی بره منع میشود. مسیحی که در این تابلو به تصویر کشیده شده از مسیح ترسیم شده در تابلوی باکرهی صخرهها متفاوت است. داوینچی در این نقاشی نیز از ترکیب بندی هرمی استفاده کرده و سوژهها را در چشم اندازی خیالی به تصویر کشیده است.
نقاشی های شیطانی داوینچی
آثار داوینچی به علت نبوغ او دارای زوایا و مفاهیمی پنهانی هستند. این موضوع باعث شده همواره گمانهزنیهای زیادی دربارهی رموز این آثار وجود داشته باشد. عدهای آثار به جامانده از او را دارای رمزهای شگفت آور میدانند و عدهای معتقدند نمادهایی شیطانی در آثار لئوناردو داوینچی پنهان شده. احتمال دارد مطرح شدن عنوان نقاشیهای شیطانی داوینچی در ارتباط با مشکلاتی باشد که داوینچی در برههای با کلیسای کاتولیک داشت.
برای مثال کلیسا سفارش ترسیم نقاشی باکرهی صخرهها را به داوینچی ارائه کرد ولی پس از اتمام نقاشی کلیسا ایراداتی از نقاشی گرفت و آن را نپذیرفت. داوینچی با استفاده از نمادهای مقدس مانند صلیب و هالهی نورانی در اطراف سر مریم نقاشی جدیدی برای کلیسا کشید. البته داوینچی برای نشان دادن اعتراض خود پس زمینهی این نقاشی را در تاریکی و سیاهی فرو برد. نماد شناسان اعتقاد دارند کلیسا در هر دو نقاشی شکست خورد و داوینچی عقاید و اعتراضات خود را در هر دو نقاشی نشان داده است. ادعای تولد مسیح از مادری باکره از سوی داوینچی پذیرفته نبود و او به این اظهارات کلیسا نقد داشت.
نقاشی شام آخر یکی از بحثبرانگیزترین نقاشیهایی است که دربارهی رموز شیطانی آن بحث میشود. عده ای بر این باور هستند که در قسمتی از این نقاشی نمادی از شیطان به تصویر کشیده شده. عدهای نیز معتقدند حواری کشیده شده در کنار مسیح یک مرد نیست. شایعاتی وجود دارد که این فرد همان مریم مجدلیه است که برخی از گروههای مسیحی اعتقاد دارند این زن توسط عیسی مسیح به راه راست هدایت شده و در این تصویر در کنار او قرار داد. البته باور بر وجود مریم مجدلیه بر خلاف اظهارات کلیسا است. ممکن است شیطانی قلمداد شدن این اثر نیز به همین دلیل باشد.
کلام آخر
نقاشیهای لئوناردو داوینچی تعداد زیادی دارند. این نقاشیها شامل طرحها و نمونههایی که در دفاتر او کشف شد نیز میشود. اگرچه داوینچی در زمان حیات خود هنرمند گمنامی به حساب نمیآمد ولی پس از مرگ و در عصر حاضر شهرت او بسیار افزایش یافت. در این مطلب تعدادی از معروفترین آثار داوینچی را بررسی کردیم. نقاشیهای شیطانی داوینچی را بررسی کردیم و علت احتمالی نام گذاری این آثار به این شکل را نیز متوجه شدیم.
به نظر میرسد خلاقیت و نبوغ این نقاش در بیان احساسات و رساندن پیامهای خود در آثارش به اندازهای زیاد بوده است که باعث پخش شایعات بی اساس شده است. عدهای معتقدند که سختگیری های کلیسا نسبت به برخی آثار داوینچی نیز به علت آوازهی بلند این هنرمند در بیان عقاید خود با نمادهای شخصی بوده است. پس از معرفی این آثار لازم به ذکر است مشاهدهی دیگر نقاشیهای لئوناردو داوینچی و مطالعه دربارهی آنها خالی از لطف نخواهد بود.