نقاشی پرنسس ماما اوکلوی کبیر را بشناسید؛ تحلیل کامل این شاهکار هنری
پرنسس ماما اوکلوی کبیر (Great Princess Mama Ocollo)، نام شاهکاری از هنر آمریکای جنوبی در قرن نوزدهم است، که هماکنون در موزهی هنر دنور نگهداری میشود. این اثر، دو فرهنگ نجیبزادگی اینکایی و مسیحیت اسپانیایی را با یکدیگر ترکیب کرده، و در پی این ترکیب، یک هویت مدرن فاخر پدید میآورد.
پیشینهی تاریخی
امپراتوری بزرگ اینکا، در دورهی تقریبا چهارصد سالهای – از اوایل قرن سیزدهم تا سال ۱۵۷۲ – بر بخشهایی از آمریکای جنوبی حکومت میکرد. در دورهی اوج خود، این امپراتوری بر قلمروی وسیعی در آمریکای جنوبی – شامل پروی امروزی، و بخشهایی از اکوادور، آرژانتین، بولیوی و شیلی – تسلط داشت. پس از لشکرکشی اسپانیا و در دورهی استعمار این مناطق توسط اسپانیاییها نیز، فرزندان مردم اینکا همچنان میراث خود را ارجمند میشماردند و در پی حفظ این میراث بودند. امروزه نیز برخی از محلیهای این منطقه، از لباسها و صنایع بومی استفاده کرده، و به زبان کچوا صحبت میکنند.
در دورهی استعمار و پس از آن، نقاشیها، مجسمهها و منسوجاتی سفارشی به منظور یادبود فرهنگ اینکایی ساخته شدند. پرنسس ماما اوکلوی کبیر نیز به همین هدف، و در دورهی پررونق گوآنو (۱۸۴۰ – ۱۸۶۰) در پروی استقلالیافته ساخته شد.
کلیت اثر
این نقاشی، با رنگ روغن روی بوم کشیده، و بر تختهای چوبی قرار داده شده است. این اثر، دارای ۴۶ سانتیمتر طول و ۳۷.۸ سانتیمتر عرض است. اثر، تحت استیلای پرنسس ماما اوکلوی کبیر است، که در ردای بلندی با نقوش رنگارنگ ظهور یافته. در سمت راست پرنسس، خدمتکاری کوتاهقد ایستاده که سایبانی متشکل از پرهای قرمز در دست دارد. در سمت چپ پرنسس، یک اثر هنری تشریفاتی وجود دارد که احتمالا یک سرپوش یا شئ تزئینی باشد؛ در قسمت زیرین این اثر تشریفاتی نیز، نوشتهای به زبان اسپانیایی دیده میشود. پس زمینهی این نقاشی متشکل از رنگ یکدست آبی کمرنگ مایل به سبزیست، که در طول ۱۷۲ سال گذشته دچار تغییراتی شده است.
ماما اوکلو
ماما اوکلو، بنیانگذار اسطورهای امپراتوری اینکایی در اواخر قرن دوازدهم است. او دختر خورشید، و خواهر و همسر پادشاه مانچو کاماک بود. ماما اوکلو و مانچو کاماک، شهر مقدس کوزکو را بنا نهادند. از قرار معلوم، ماما اوکلو نخریسی و بافندگی را به زنان اینکایی آموزش داد، و همچنین از تولید منسوجات زیبای اینکایی پشتیبانی میکرد.
تبار اصیل اینکایی
خالق ناشناس تابلوی پرنسس ماما اوکلوی کبیر، در اواسط قرن نوزدهم زندگی میکرده است – تقریبا ۳۰۰ سال پس از سقوط امپراتوری اینکایی. هرچند احتمالا سفارش پرترهی این الههی اینکایی به نقاش، به سبب احساس وابستگی شدیدی بوده که او نسبت به نیاکان خویش داشته است. بسیاری از محققان بر آنند که طراحی این رهبر ممتاز در نقاشی، در واقع نوعی گرامیداشت تبار اینکایی نقاش است. بسیاری از شخصیتهای حقیقی تاریخی، مدعی ارتباط نسبی با نیاکان اسطورهای بودهاند؛ مثلا جولیوس سزار مدعی نسبت با الههای به نام ونوس، و کلئوپاترای هفتم مدعی نسبت با الههای به نام ایزیس بودهاند. با این حال، بنظر نمیرسد که نقاش پرویی ناشناس این اثر، مدعی نسبتی با ماما اوکلو بوده باشد.
لباس مجلل
ماما اوکلو در این تصویر ردای سفید زیبایی به تن دارد، که با سوزندوزیهای آبی و قرمز تزئین شده است. نوار دور گردن او نیز با نقوش و اشکال هندسی پر جزئیات و درهم طراحی شده است. این نوار – که عنصری آشنا در لباسهای سلطنتیست – را میتوان در ناحیهی آرنج، سردست و انتهای لباس او نیز مشاهده کرد. یکی دیگر از جلوههای اشرافیت در این لباس، پرهای قرمزیست که در طرح پارچه، و سایهبان بالای سر ماما اوکلو قرار دارند. پرهای قرمز، نمادی از یک موقعیت اجتماعی بودهاند؛ تنها افراد مرفه میتوانستند از چنین عنصر گرانبهایی در لباسهای خود بهره ببرند.
سر قطع شده
در دست ماما اوکلو، سر قطع شده و خونین یک انسان وجود دارد؛ این عنصر، جزئی وحشتناک و غیرمنتظره در این نقاشیست. با این حال، سر قطع شده بخشی مهم در مفهوم اثر است. در متنی که گوشهی پایین سمت چپ اثر دیده میشود، توضیحاتی دربارهی فرد سربریده به زبان اسپانیایی نوشته شده است.
متن اسپانیایی
«پرنسس ماما اوکلوی کبیر، دوشیزگی خود را به خورشید بخشید. یکی از اشراف سرخپوست منتسب به مانچو لیچاپاک، خواست که به او دستدرازی کند؛ او نیز با دستان خود مرد را سلاخی کرد. ماما اوکلو اولین مسیحی بود.»
علت توجیهپذیر
نقاش، پرنسس ماما اوکلوی کبیر را به عنوان یک باکره، یک مسیحی، و یک قاتل معرفی میکند. درست مثل شیرزن یهودی قید شده در کتاب مقدس جودیت، که سر فرماندهی آشوری را از تن جدا میکند، او نیز علت توجیهپذیر خود را دارد. توجیه این عمل ماما اوکلو، حفاظت از بکارتیست که به خورشید تعلق دارد. وکلای امروزی، این قتل را دفاع از خود قلمداد میکنند. این پیام روشنی از ماما اوکلو و نقاش به بینندگان منتقل میکند: ممکن است که ما اشراف مسیحی مؤنث باشیم، اما در برابر دشمنان خود ضعیف نیستیم.
امپراتوری هابسبورگ اسپانیا
اثر هنری واقع در سمت چپ ماما اوکلو، ترکیبی عجیب از تصویرگری مسیحی اسپانیایی و درونمایههای مشرکانهی اینکاییست. در قسمت فوقانی این اثر، عقاب سیاه دوسری دیده میشود که نماد امپراتوری اروپایی هابسبورگ است. انشعاب اسپانیایی امپراتوری هابسبورگ، زمانی حکمران قلمرویی بود که اکنون آن را آمریکای لاتین مینامیم. هابسبورگ اسپانیایی، ابرقدرتی جهانی بود که در اندازهی قلمرو و جمعیت تحت امر، از روم باستان نیز پیشی گرفته بود. با در نظر گرفتن تمام این اوصاف، ماما اوکلو پلی است از اشرافیت میراث اینکایی، تا اشرافیت مستعمرات هابسبورگ اسپانیایی در آمریکای جنوبی، و پس از آن به اشرافیت نقاش در جمهوری مستقل پرو.
عفت مریم مقدس
گلهای سوسنی که روی اثر هنری وجود دارند، نمادی از عفت مریم مقدس هستند. گل سوسن، از دورهی قرون وسطی و پس از ورود به زبان بصری دستنوشتهها، نقاشیها، و دیوارنگارهها، تبدیل به نمادی از عفت مریم مقدس شد. از آنجا که نقاش، مدعی بخشیده شدن بکارت ماما اوکلو به خورشید است، ماما اوکلو نیز به مریم باکرهی مسیحیان شباهت دارد. بنابراین، با استناد به این نقاشی میتوان گفت که ماما اوکلو، شرک اینکایی را به مسیحیت اسپانیایی متصل میکند. با این حال، این که واقعا ماما اوکلو اولین اینکایی مسیحی بوده یا خیر، موضوعیست که باید توسط مورخین مذهبی بررسی شود؛ هرچند که این موضوع، با هدف رساندن مفهوم نقاشی، در این اثر گنجانده شده است.
ریشهی اینکایی-اسپانیایی
استفاده از پرها و آویزهای اینکایی در تزئین اثر هنری اسپانیایی مسیحی، ترکیبی چندتبار و فرا اطلسی به وجود آورده است. استقبال فرهنگ محلی از ایدههای وارد شده، این دو عنصر را به اجزاء هویتی جدید تبدیل کرده است. ماما اوکلو، نه فقط یک اسپانیایی مسیحیست، و نه تنها یک ملکهی اینکایی؛ بلکه او ترکیبی از این دو است، که در یک هماهنگی مذهبی و نظری بوجود آمده است. احتمالا نقاش اثر، به شدت از ریشههای نیاکان خود مفتخر بوده است.
افراد کوتاه قامت
استفاده از خدمهی دچار ناهنجاری قامتی، امری شایع در دربارهای دورهی رنسانس و باروک، و بخصوص دربار هابسبورگ اسپانیا بود. یکی از مصادیق این امر در هنر، در تابلوی «دختران» اثر دیگو ولازکز به سال ۱۶۵۶ دیده میشود. در این تابلو، شاهدخت اسپانیایی را احاطه شده توسط خدمتکاران کوچکاش مییابیم. خدمهی کوتاه قامت، سرگرمکننده و بیخطر محسوب میشدند. از این رو، ماما اوکلو نیز خدمتکار کوتاهقد خود را دارد. خدمتکار، سایهبانی را بالای سر او نگاه داشته که نمادی از اشرافیت و ظرافت است. ماما اوکلو، دلبستگی اشراف اسپانیایی به افراد کوتاه قامت را نیز، تقلید کرده است.
تلفیق میراث
پرنسس ماما اوکلوی کبیر، شاهکاریست از هنر آمریکای جنوبی در قرن نوزدهم. این اثر، دو فرهنگ اشرافی اینکایی و مسیحی اسپانیایی را، در یک هویت مدرن افتخارآمیز ترکیب کرده است. در نقاشی، هردوی میراث آمریکایی و اروپایی، ارجمند قلمداد شدهاند. نقاش نیز به وضوح از این تلفیق میراث، مفتخر بوده. ماما اوکلو و نقاش، فرزندان خورشید و خدا بودهاند. آنها به خویشتن، زنانگی، و هنر، باور داشتهاند.