شام آخر؛ ماجرای تابلو شام آخر و رازهای نگفتهاش!
شام آخر شاهکاری رو به نابودی است! جالب است بدانید که این تابلو به دلیل اشتباه تکنیکی داوینچی در استفاده از چسب رنگ و گسو(که مادهای ست مخصوص نقاشی و از مخلوط گچ به دست میآید) در معرض تخریب قرار دارد و هر سال بخشهای زیادی از آن از بین میرود.
تصور اینکه نقاش بزرگی مانند لئوناردو داوینچی هم ممکن است مرتکب چنین خطایی شود حقیقتا دشوار است، اما این تنها خطری نیست که شام آخر را تهدید کرده و میکند، جالب است بدانید در زمان بمبارانهای جنگ جهانی دوم، شام آخر قصهی ما تا مرز نابودی کامل رفته و برگشته!
در این مقاله از مجله ایران و جهان به تحلیل و بررسی این تابلو میپردازیم. برای آشنایی با دیگر آثار و شناخت آنها به صفحه تمام نقاشیهای داوینچی بروید.
خرید تابلو نقاشی شام آخر از مغازا
ماجرای تولد یک تابلو؛ داوینچی چطور به فکر کشیدن شام آخرافتاد؟
در زمان فعالیت داوینچی، یعنی سالهای معروف به رنسانس پیشرفته، تابلوهای نقاشی، چیزی فراتر از یک اثر هنری بودند. در آن دوران به هنر نقاشی به عنوان یک ابزار تبلیغاتی و حتی تشریفاتی در جهت نمایش قدرت و ثروت کلیسا و اشراف زادگان نگاه میشد، به همین دلیل حمایت این افراد همواره پشتوانهی خلق آثار هنری مختلفی میشد که دست بر قضا تابلوی شام آخر نیز یکی از آنهاست.
ماجرای خلق شام آخر برمیگردد به سالهای پایانی قرن پانزدهم (یا دقیقتر بگویم سال ۱۴۸۲ تا ۱۴۹۹) که داوینچی برای دوک شهر میلان، آقای اسفورتزا کار میکرد. در همین دوران بود که حامی هنری داوینچی از او خواست تا تابلویی را براساس شام آخر عیسی و حواریون ترسیم کند و داوینچی در تلاشی سه ساله تابلوی شام آخر را آفرید.
این اثر که به صورت نقاشی دیواری کار شده در صعومهی سانتا ماریا دله گرتزیه قرار دارد.
ویژگی نقاشیهای دوران رنسانس؛ داوینچی از چه کسانی الهام میگرفت؟
اگر یادت باشد در قسمت قبلی مقاله گفتیم که داوینچی، هنرمند نسل سوم رنسانس بوده است.
پس آیا پیش از او هم هنرمندانی بودهاند که تحولات مهمی را در عرصه هنر رنسانس به وجود بیاورند؟
البته که اینطور است. اگر بخواهیم به طور خلاصه به دست آوردهای هنرمندان عصر رنسانس اشاره کنیم تا به نوآوریهای داوینچی برسیم، نخستین نامی که در دفتر تاریخ به چشم ما میخورد، جیوتو نقاش و معمار بزرگ ایتالیایی است. جیوتو هنرمندی است که پیش از کشف پرسپکتیو توانسته بود برخی عمق نماییهای جزئي را بر سطح کاغذ ایجاد کند.
اما اولین نقاشی که به طور حرفهای توانست پرسپکتیو را در آثار خودش پیاده کند، مازاتچو بود. مازتچو و جیوتو هنرمندان مکتب فلورانس بودند. تاکید هنرمندان فلورانسی بیشتر بر خط و شکل بود. در حالی در شمال ایتالیا و در شهر زیبای ونیز، رنسانس به شکل دیگری تکامل پیدا کرد. در شاخهی ونیزی رنسانس توجه هنرمندان بیشتر به سمت رنگ و نور جلب شد. از هنرمندان مهم ونیزی میتوان به جووانی و بلینی اشاره کرد.
این دست آوردها در دوران دوم رنسانس به شکل پیشرفتهتری در آثار هنرمندانی مانند بوتیچلی و فراآنجلیکو نمایان شد تا اینکه در نهایت نوبت به داوینچی، میکل آنژ و رافائل رسید. هنرمندانی که به نوعی تحولات پیشین عصر رنسانس را به اوج رسانند و توانستند با ایجاد سبک شخصی خود، مسیر تحولات بعدی تاریخ هنر را روشن نمایند.
ویژگیهای مهم سبک داونیچی چه بود؟
نقاش شام آخر مسیح، مبدع چند تکنیک مهم در تاریخ هنر است. از جمله پرسپکتیو جوی، که به معنای تاثیر آب و هوا بر اشیا و مناظری ست که در دوردست قرار دارند.( به عنوان مثال با استفاده از این تکنیک هنرمندان بسیاری از جمله پیتر بروگل توانستند آثار مهمی را پدید بیاورند که در آنها تحت تاثیر عوامل آب و هوایی، انتهای منظر در عمق تابلو دورتر به نظر برسند.)
یکی دیگر از ابداعات داوینچی، اسفوماتو یا محوکاری است. این تکنیک که به خوبی در تابلوی مونالیزا مشهود است، روشی برای ایجاد نقاط برجسته روی تابلو به نحوی کاملا نرم و نامشهود است.
ویژگی بعدی داوینچی را باید در طرز فکر و نوع نگاهش به هنر جستجو کرد. در نظر داوینچی، هنر نقاشی وسیلهای برای بیان عواطف و احساسات انسانی بود. به همین دلیل نقاشیهای او دارای داستان و روایت هستند. جالب است بگوییم یکی از داستانیترین تابلوهای داوینچی، همین اثر شام آخر است که در جز جز ترکیب بندیهای آن میتوان روایت انجیل از این واقعه را دید.
از منظر تاریخی، توانایی داوینچی در ایجاد ترکیب بندی پویا و نمایش برشی خاص از زندگی مسیح آن هم به گونهای که مخاطب بتواند آیندهی داستان را تصور کند، یک نقطهی عطف در تاریخ نقاشی است. گویی داوینچی با انتخاب هوشمندانهی ترکیب بندیها به محدودیت ایستای تابلوی نقاشی فائق آمده و نوعی تحرک و پویایی را به اثر خود بخشیده است.
در کنار این موضوع، نوع نگاه داوینچی به حواریون، قائل شدن وجهی شخصی برای هرکدام از آنها و توجه به روانشناسی اشخاص، نشان دهندهی نوعی انسانگرایی رنسانسی است که در آن دیگر خبری از نمادهای کلی برای ترسیم افراد نیست و هر فرد با توجه به درونیات و احساساتی که دارد ترسیم میشود.
اگر بخواهیم کمی از فضای اثر داوینچی فاصله بگیریم، بد نیست به این نکته هم اشاره کنیم که همزمان با ایجاد این تحول توسط داوینچی در هنر اروپا، در نقاشی ایران نیز، کمال الدین بهزاد برای نخستین بار توجه به حالات روانی و شخصی افراد درون نقاشی را مدنظر قرار داد و تحول مهمی را در نگاگری ایرانی پدید آورد. داوینچی و بهزاد در یک دوره میزیستند.
برگردیم سراغ تابلو و ببینیم داوینچی چطور توانست نقاشیهای مذهبی بعد خودش را دستخوش تغییر کند.
روایت به زبان تصویر؛ رازهای تابلوی شام آخر داوینچی
زمانی که متوجه شوید داوینچی چطور توانسته با جزئيترین ترکیب بندیها، داستان شام آخر مسیح را روایت کند، شگفت زده خواهید شد.
به طور مثال بیاید یهودا را در این تابلو باهم پیدا کنیم. میدانیم که یهودا همان یاری ست که به مسیح خیانت کرد. اگر خوب به تابلو نگاه کنید مردی را میبینید که در حال صحبت با دیگران، دستش را به سمت یه قرص نان دراز کرده است. او همان یهوداست. در نقاشی میبینیم زمانی که مسیح اعلام کرده که فردا یکی از حواریونش به او خیانت خواهد کرد، تمام یاران مسیح در بهت کامل به سر میبرند و با حالت دست و صورت خود انگار که میگویند: «نه عیسی، نه پیامبر ما. سوگند که قرار نیست به تو خیانت کنیم.» اما یهودا در حالی که فقط چشمانش بهت زدهاند، دستش را به طرف قرص نان دراز کرده و طمع خودش را نشان میدهد.
رویکرد جزئي نگر داوینچی تابلوی شام آخر مسیح را تبدیل به اثر سرشار از جزئيات این چنینی کرده است به طوری که مطالعات عمیقی روی حالت صورت و بدن تک تک افراد حاضر در تابلو صورت گرفته است. شام آخر مسیح یکی از نخستین ترکیب بندیهای بزرگ پیکرهی دورهی رنسانس است که داوینچی در آن موفق شده حالات روانی و احوالات درونی تک تک حواریون را به تصویر بکشد.
دقت داوینچی در بیان درونیات افراد تنها منحصر به ترسیم حواریون نیست، بلکه فیگور مسیح نیز روایت بسیاری را درون خود دارد. اگر به دستهای مسیح درون تابلو دقت کنید متوجه میشوید که او با یک دستش به ظرف شراب و با دست دیگر به قرص نان اشاره کردهاست.
داوینچی با انتخاب این ترکیب بندی، به داستان تاریخی دیگری ارجاع دادهاست: داستان یوسف و تعبیر خوابش در زندان. یکی از ماجراهای معروف در مورد یوسف، تعبیر خوابی ست که او برای دو زندانی انجام میدهد. در یکی از این خوابها ارجاعی به قرص نان وجود دارد و در خواب دیگر، تصویر انگور و ظرف شراب موجود است.
در آن داستان یوسف شخصی را که در خواب قرص نان دیده به طمع کاری متهم میکند و شخص دوم را، که در خواب تصویر جام شراب دیده بود، به آزادی نوید میدهد.
به این ترتیب و با قرار دادن دستهای مسیح بین جام شراب و قرص نان، داوینچی دوراهی طمع و رستگاری را به حواریون نشان میدهد و میبینیم که چطور یهودا دور از چشم همه دستش را به طرف قرص نان دراز کرده است.
تاثیر المانهای مذهبی در سرتاسر این تابلو مشهود است. داوینچی در سراسر تابلو از ترکیب بندیهای سه تایی استفاده کرده که به نوعی یادآور تثلیث است. حتی در مورد مسیح، که استوار در میانه تابلو قرار دارد باز نیز از عناصر تثلیث استفاده شده. کافی ست توجهمان را به نان و شرابی که دو طرف عیسی قرار دارند جلب کنیم تا متوجه این نکته شویم که داوینچی با قرار دادن عناصر عشای ربانی در اطراف مسیح، نوعی تثلیث را پدید آوردهاست.
با کمی فاصله گرفتن از مسیح و حواریوناش، نگاه ما به منظرهای که پشت سر آنها قرار دارد جلب میشود. در تفسیرهای مختلف از این منظره به عنوان بهشت موعود یاد شده که قرار گرفتن عیسی در میانه آن به نوعی تداعی گر این است که دست یافتن به بهشت تنها از طریق عیسی ممکن است.
و به عنوان آخرین نکتهی جالب در مورد این تابلو، بیایید نگاهی به محل نصب آن داشتهباشیم. داوینچی اثر شام آخر را در قسمت بالایی صعومه و در امتداد سالن غذاخوری نصب کرده به طوری که گویی اشخاص در سالن حضور دارند و بیینده اثر، به طور زنده شاهد رخداد شام آخر مسیح است.
چه کسانی درون تابلوی شام آخر همراه مسیح هستند؟
یهودا اسخریوطی: چهرهی خائن داستان و همان کسی که مسیح را در ازای ۳۰ سکهی نقره فروخت. اگر به طور دقیقتر به تابلو نگاه کنید، در دست یهودا یک کیسه پول میبینید که روایتی از خیانتی ست که او در روز بعد به مسیحش خواهد کرد. سرانجام، پشیمان از خیانتی که کرده بود، خودش را حلق آویز کرد.
متی: صاحب یکی از انجیلهای چهارگانه و از نخستین پیروان مسیح.
یوحانا: صاحب یکی دیگر از انجیلهای چهارگانه که داوینچی نیز تابلوی خودش را براساس روایت او ترسیم کردهاست. به گواهی تاریخ، یوحانا محبوبترین حواریون نزد عیسی بود.
پطرس: یار قدیمی عیسی و اولین پاپ پس از مرگ او.
توما: یکی از حواریون عیسی که داستان زندگیاش، ماجرای یکی دیگر از آثار مهم تاریخ هنر نقاشی شدهاست.
مهمترین اثر هنری از توما، اثری ست که توسط کاراواجو، نقاش عهد باروک، خلق شده است. در این تابلو، توما که به رستاخیز مسیح شک دارد، دستش را درون زخم روی سینهی او فرو میبرد.
ناتانائیل: یکی از پیروان وفادار مسیح که در حمایت از دین او زنده زنده پوست از تنش کنده شد.
یعقوب: در برخی روایتها آمده که او برادر عیسی است. گرچه این موضوع اثبات نشده است.
آندریاس: یکی از حواریونی و قدیس حامی سرزمین اسکاتلند. نشانهی X روی پرچم این کشور نمادی از به صلیب کشیده شدن آندریاس است.
شمعون: یار فداکار عیسی که جانش را فدا کرد تا او بتواند از چنگ ماموران رومی بگریزد.
فلیپ: یکی از یاران مسیح که در ابتدا یهودی بود و با دیدن او به مسیحیت گروید.
یعقوب پسر زبدی: برادر یوحانا.
تادئوس: یکی از حواریون و بنیان گذار کلیسای ارمنی.
بخش پایانی؛ نگاه نیچه به تابلوی شام آخر
نیچه از منظر رابطهی هنر و قدرت نگاهی به تابلوی شام آخر داشته است. او معتقد است که داوینچی با افزودن بعد انسانی به این داستان دینی توانسته برداشتی تازه را خلق کند که برخلاف نگاههای پیش از خود، کاملا انسان مدارانه و رنسانسی است، به طوری که بیننده را دعوت به بازنگری در باورها و اعتقادات خویش میکند.
داوینچی با همان روایتگری معروف خودش توانسته نوعی از فردیت را در هر یک چهرهها بازتاب دهد که همین فردگرایی، نقطهی تحولی از تفکر قرون وسطایی به تفکر رنسانسی است. دقیقا به همین دلیل است که نیچه اثبات میکند این تابلو قدرت تاثیرگذاری هنر بر جریانهای فکری و اجتماعی را نشان میدهد.
حرف آخر
قدرت جریان ساز شام آخر داوینچی تا مرزهای هنر قرن ۲۰ ام نیز ادامه پیدا کردهاست و بسیاری از هنرمندان مدرن و پست مدرن با الهام از این تابلو، آثار خود را در مدیومهای مختلف هنری خلق کردهاند. یکی از این هنرمندان، اندی وارهول هنرمند معاصر آمریکایی ست که تحت تاثیر فرهنگ پاپ، به بازسازی شام آخر داوینچی پرداخت.
در نهایت، آنچه که از این تابلو باقی مانده در کنار تمام تخریبهای ظاهری و مادی، اثرگذاری ویژهی آن است توانست نقطهی شروعی برای بسیاری از آثار پس از خود باشد. علاوهبراین تابلو، تابلو دیگری هم از داوینچی هست که بر روی تمام هنرمندان پس از خود تاثیر چشمگیری گذاشته است؛ یعنی لبخند ژکوند. برای آشنایی با این تابلو به مقاله تابلو مونالیزا بروید.